رمان ضمیر بی نهاد

دانلود رمان ضمیر بی نهاد اثر ریحانه نصیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

اتفاقی تلخ دو سالی‌ست زندگی شهرزاد را به سیاهی کشانده، شهرزادی که بار تلخ تنهایی را به تنهایی بر دوش می‌کشد! خسته از ملعبه‌های روزگار، حیاتش را بار‌ها به چالش مرگ کشانده اما پیمان با مادرش او را از تباهی رهایی داده، دل نگرانی مادر شهرزاد برای جگر‌گوشه‌اش، او را وادار به انجام هر کاری می‌کند؛ حتی به قیمت هم‌نشین شدن او با یک پسر جوان و حال این شهرزاد است که بین دوراهی خیر و شر، محکوم به انتخاب است …

خلاصه رمان ضمیر بی نهاد

چشمم خورد به فردی که چند میز اون طرفتر نشسته بود و صدای خنده هاش کل رستوران رو پر کرده بود رشته کلامم از دستم در رفت با نفرت نگاهش کردم. به خاطر داشتن پدری مثل اون حالم از خودم بهم می خورد. یکم پیرتر شده بود. یه پیر خرفت با خنده ای که می‌کرد موهای لخت و سفیدش عقب جلو میشد. صورتش چوروکیده بود خوشحالم از این که بیشتر شبیه مامانمم تا این قول بیابونی تنها شباهتمون تو قد بلند و یکم ظاهرمون. آیدا نگاه من رو دنبال کرد. پدری که آبروم رو همه جا برده بود پدری که بدبختم

کرده بود. به صندلی مقابلش نگاه کردم اون با قاتل شوهر من سر یه میز نشسته و صدای بگو بخندش توی رستوران می‌چرخید. پسر سعیدی آشغال یه آدم کثیف که جا پای باباش گذاشته بود من دوسال از ایران دور بودم اما خبر شراکتش رو شنیدم حالم از همه شون بهم می‌خورد مردایی سنگدل که حتی خانوادشون براشون ارزش نداره. احساس نفس تنگی داشتم باید می‌رفتم بیرون وگرنه خفه می‌شدم از جام بلند شدم آیدا دستم رو گرفت. آیدا: کجا؟ -دارم میرم دست هام رو بشورم. آیدا که فهمید دردم از کجاست

دستمو ول کرد من هم با سرعت تمام به سمت حیاط رستوران رفتم. همین طوری قدم می‌زدم بدون هیچ هدفی دور حوضی که وسط حیاط بود می‌چرخیدم چون باد میزد و از آتیش درونم کم می‌کرد پدر من چه جوری اینقدر می‌تونه راحت باشه. با قاتل شوهر من که دخترش باشم نشسته سر یه میز و صدای خندش کل رستوران رو پر کرده. ناخودآگاه گونه هام خیس شد دستم رو بردم بالا و اشک‌هام رو پاک کردم برگشتم و همون لحظه با آقای میرزایی بزرگ چشم تو چشم شدم. زل زد بود بهم اون مرتیکه هم کنارش بود …