دانلود رایگان کتاب دموکراسی یا دموقراضه اثر سید مهدی شجاعی
دانلود رمان دموکراسی یا دموقراضه اثر سید مهدی شجاعی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
این کتاب را می توان جزو کتاب هایی دانست که با مطالعه آن می توانید سواد سیاسی خود را افزایش دهید. قصه از جایی آغاز می شود که پادشاهی در روزهای آخر عمرش وصیت میکند پادشاه بعدی را مردم از میان پسرانش انتخاب کنند و خودش را از تعیین جایگزینش مبرا میکند. با فوت پادشاه و با اجرای انتخابات بین پسران، اولین نوع دموکراسی در آن سرزمین آغاز میشود و داستان ها و تصمیم هایی که در این بین گرفته میشود شیوه و راه و رسم سیاست و سیاست مداری را برای خواننده آشکار میسازد …
خلاصه کتاب دموکراسی یا دموقراضه
“پادشاه، کیمیاگری متفاوت و بینظیر است” این که دست فروش یا مال خر یا دوره گردانی در کوچه ها و خیابان ها بچرخند و با لحنی طمع برانگیز فریاد بزنند: مس میخریم به قیمت طلا طلا میدهیم هم وزن مس پدیده ای تعجب آور و شگفت انگیز است. مردم آن دوره هم در مواجهه با این پدیده اول همین عکس العمل را نشان دادند؛ یعنی تعجب کردند و کمی هم مشغول ناباوری شدند بعد گوش هایشان را تیز کردند تا مطمئن شوند که درست شنیده اند. و وقتی مطمئن شدند که درست شنیده اند بیشتر تعجب کردند. سپس با گوش های تیز و چشم های از حدقه در
آمده و دهانی که بی اختیار از تعجب بازمانده به دنبال منبع صدا یا خریدار گشتند و افراد دوره گرد یا مال خر را با چشم های خودشان دیدند و باز برای اطمینان بیشتر از آنها پرسیدند که آیا مطلب، دقیقاً همین چیزی است که شنیده اند؟ و با شنیدن پاسخ مثبت و محکم و قاطع دوره گردها یقین حاصل کردند که بله مس میخرند؛ به قیمت طلا و طلا میدهند؛ هموزن مس. اگرچه در عمل، این ادعا دقیقاً محقق نشد و معلوم شد که مثل اغلب شعارهای دستفروشان دوره گرد آمیخته به اغراق و بزرگنمایی است ولی در همان حدی هم که اتفاق افتاد غیر طبیعی و حتی غیرمنطقی به
نظر میرسید. این افراد مس را از مردم نه به قیمت طلا که لااقل سی برابر قیمت مس بود ولی به چهار برابر قیمت واقعی می خریدند و در ازا آن پول نقد می پرداختند. چنین معامله ای اگرچه به شدت تعجب آور و سوال برانگیز بود ولی مردم میدیدنـد کـه اگر بخواهند وقتشان را بیش از حد صرف تعجب کردن و سوال پرسیدن بکنند ممکن است از قافله، عقب بمانند و موفق به فروش همه مس های موجودشان نشوند ساده ترین و ابتدایی ترین عقل هم همین حکم را می کرد: فروختن مس به چهار برابر قیمت خریدن همان میزان مس با یک چهارم آن پول و به جیب زدن مابه التفاوت …