کتاب رمان عزیز دردانه بابا

کتاب رمان عزیز دردانه بابا 1
عنوانکتاب عزیز دردانه بابا
نویسندهماری هیگینز کلارک
ژانرهیجانی، معمایی، جنایی
تعداد صفحه82
ملیتخارجی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان کتاب عزیز دردانه بابا اثر ماری هیگینز کلارک

دانلود کتاب رمان عزیز دردانه بابا اثر ماری هیگینز کلارک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان از جایی شروع می شه که آندریا خواهر بزرگتر الی 7 ساله به قتل می رسه و با شهادت الی در دادگاه راب وسترفیلد، یکی از مظنونین اصلی قتل به حبس محکوم میشه، اما بعد از 23 سال به راب آزادی مشروط خورده است …

خلاصه کتاب رمان عزیز دردانه بابا

با اینکه خواهرم آندریا بیست و سه سال پیش به قتل رسید، انگار همین دیروز بود. دو روز بعد از آن راب وسترفیلد به اتهام قتل دستگیر شد و تقریباً با اطلاعاتی که من در اختیار پلیس گذاشته بودم پلیس توانست مجوز تفتیش خانه ی وسترفیلد و اتومبیل راب را بگیرد آنان لباس هایی را که راب در شب جنایت به تن داشت پیدا کردند و با اینکه کاملاً با مایع سفید کننده پاک شده بود، آزمایشگاه پلیس توانست لکه های خون را روی لباس ها تشخیص دهد جک اتومبیل که به عنوان آلت قتل به کار رفته بود

در صندوق عقب اتومبیل او پیدا شد راب آن را هم شسته بود اما هنوز تارهای نازک موی آندریا لای آن گیر کرده بود. راب در دفاع از خود گفت که آن شب به سینما رفته و چون پارکینگ سینما پر بود اتومبیلش را در تعمیرگاه مجاور سینما گذاشته بود او گفت با اینکه پمپ بنزین تعطیل بود او پاولی استروبل را دیده بود که در تعمیرگاه پمپ بنزین کار میکند راب گفت که به پاولی نگاهی کرده و گفته بود که میخواهد اتومبیلش را آنجا پارک کند و بعد از اتمام فیلم آن را بر خواهد داشت. او ادعا می کرد به احتمال زیاد در

مدتی که او مشغول تماشای فیلم بوده پاولی استروبل اتومبیل او را برداشته به مخفیگاه رفته آندریا را کشته و دوباره اتومبیل را سر جایش گذاشته است راب می گفت دست کم پنج – شش بار اتومبیلش را برای تعمیر در آنجا گذاشته و در یکی از این دفعات پاولی می توانسته است کلید او را بسازد. راب سعی کرد برای لکه های خون روی لباس و کفش های ورزشی اش هم بهانه ای بتراشد و گفت آندریا به او التماس کرده بود او را در مخفیگاه ببیند. گفت که از بس آندریا به او تلفن می کرد او را ذله کرده بود گفت که

اندریا همان شب هم وقتی او سر میز شام بود، به او زنگ زده و گفته بود که می خواهد با پاولی استرویل به مهمانی برود و دلش نمی خواهد او از دستش عصبانی باشد. راب در طول محاکمه گفته بود برام مهم نبود اون با کی بره بیرون اون صرفاً یکی از بچه های شهر بود که عاشق من شده بود همه جا دنبال من می افتاد هر جای شهر که بودم یهو سر و کله ش پیدا میشد وقتی به سالن بولینگ می رفتم، یهو می دیدم اونم تو ردیف بغلی مشغول بازیه به پارم مچ اون و دوستاشو تو گاراژ مادر بزرگم گرفتم که داشتن…

دانلود کتاب رمان عزیز دردانه بابا
3.9 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده کتاب عزیز دردانه بابا هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره کتاب عزیز دردانه بابا

لطفا پس از مطالعه کتاب عزیز دردانه بابا نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک