کتاب گوژپشت نتردام

دانلود رایگان کتاب گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو

دانلود کتاب گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان کتاب داستان گیر افتادن انسان‌ها در کالبد ظاهری‌ شان است. کازیمودو یا همان گوژپشت نتردام، مرد جوان زشت‌روی ناقص الخلقه‌ای است که در برج کلیسای نتردام بزرگ شده است، کلود فرودو رئیس نگهبانان شهر و همان کسی است که کازیمودو را بزرگ کرده است. اسمرالدا هم دختر جوان بی‌نهایت زیبایی است که در شهر دوره‌گردی و فال فروشی می‌کند و با انجام حرکات رقص همراه با بزش مردم را سرگرم می‌کند، مردی به نام فوبوس هم تازه‌ای واردی است که درگیر قصه‌های شهر می‌شود …

خلاصه کتاب گوژپشت نتردام

از آن روزی که کازیمود و مجازات گردید. دیگر همسایگان کلیسای نوتردام آن صدای روحنواز و رسای زنگ ها را به آن آسانی و شیوائی روزهای پیش از مجازات نشنیدند. ناقوس‌ها دیگر در خموشی و سکوت بسر برده و آواز روح بخش و شیرین خود را بگوش ساکنین پاریس نمی‌رسانیدند و از آنها جز در جشن ها و یا به هنگام سوگواری و تدفین صدائی بر نمی‌خاست کازیمود و از دل و دماغ افتاده بود و دیگر حتی به ناقوس بزرگ هم که معشوقه اش بود توجهی نداشت، گوئی داش در جای دیگری به بند افتاده بود، و شاید هم از

اثرات شلاقه ای اهانت آمیز جلاد بود که چنین ناامید و دل سرد بنظر می‌رسد. اتفاقاً در سال ١٤٨٢ عید دیگری مصادف با روز سه شنبه ۲۵ مارس گردیده آن روز هوا آرام بود و نشاط را در دل زنده می‌کرد. کازیمود و در آنروز بر خلاف روزهای گذشته که حتی يك قدم بطرف ناقوس ها نمی‌رفت و از تمام دنیا بدبین و زده شده بود، ناگهان بطرف ناقوس بزرگ دوید و از مناره بالا رفت و طولی نکشید که صدای موجدار ناقوس ها را در هوای پاریس پراکنده ساخت. او مدتی محو تماشای زنگ ها بود و با وجودیکه نمی‌توانست بشنود از اینکه می‌دید

پس از مدت ها صدای آنها دوباره طنین انداز شده است، خاطر آزرده و دردمند و قیافه غمگینش همچون گل شگفته گردید و بازهم از این طناب بآن طناب خزیده زنگ ها را به صدا در آورد. در این هنگام، از روزنه کلیسا، دختری را که لباس عجیبی به تن داشت و با بزش مشغول بازی بود در میدان گرو نگریست، ناگهان حال کازیمود و دگرگون گشته نواختن ناقوس را از یاد برد و متعاقب آن سررا از درون پنجره بیرون آورد، ارتعاشات آهنگ ناقوس ها پس از لحظه‌ای خاموش شدند و کسانی را که تازه می‌آمدند از نغمات دلکش …