رمان ساربان عشق

عنوانرمان ساربان عشق
نویسندهمرضیه جلالی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه803
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان ساربان عشق

رمان ساربان عشق
رمان ساربان عشق

دانلود رمان ساربان عشق اثر مرضیه جلالی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ریحانه، پرستار شخصی باربدی میشود، که بیمار است و شرایط زندگی عادی را ندارد، تنهایی و گذشته ی باربد توجه‌ ریحانه را جلب می‌کند، بطوریکه تلاش می‌کند، تا به باربد نزدیک شود …

خلاصه رمان ساربان عشق

قفل درو زدم و وارد رستوران شدم یه سوپ رقیق شده برای باربد و یه غذا هم برای خودم سفارش دادم غذاها رو تحویل گرفتم و به ماشین برگشتم در سمت اون و باز کردم حسابی عرق کرده بود ظرف سوپ و رو داشبورد گذاشتم و با مصیبت کتش و از تنش درآوردم و رو صندلی پشت انداختم نگاهش کردم این که نمیتونه خودش غذا بخوره ظرف و برداشتم قاشقی به لبش نزدیک کردم به سختی دهانش و باز کرد نیمی از سوپ از گوشه لبش بیرون ریخت

فورا” دهنش و پاک کردم دوتا دستمال رو یقه اش قراردادم تا اگه دوباره این اتفاق افتاد رو لباسش نریزه  سه چهارتا قاشق بیشتر نخورد هرکاری کردم از خوردن امتناع کرد صورتش و تمیز کردم و سوار شدم قاشق اول و که به دهانم بردم تو گلوم گیر کرد تکه ای کباب کندم و به لبش نزدیک کردم یدفعه یادم افتاد مادرش گفت قدرت جویدن نداره گوشت به تیکه های ریز تقسیم کردم و تو دهنش گذاشتم

ولی همه رو بیرون داد صورتش و تمیز کردم اشتهام کاملا” کور شد غذا رو گوشه ای گذاشتم و حرکت کردم دوساعتی میشد که حرکت کرده بودم داشتم از یه پیچ دور میزدم که یدفعه شروع کرد به جیغ کشیدن اینقدر هول کرده بودم که نمیدونستم باید چکار کنم فورا” ماشین و زدم کنار و پیاده شدم و درطرف اون و باز کردم چشماش و بسته بود با صدای بلند جیغ میکشید

همانطور هم تمام بدنش میلرزید نمیدونستم باید چکار کنم از دهنش کف بیرون میزد چیزی تو ماشین نبود از ترس اینکه تشنج نکنه دستم و بین دندانهاش قرار دادم تا به این طریق مانع بسته شدن آنها شوم یه ماشین نزدیک ماشین من بود مرده و زنه بطرفم اومدند مرده گفت: کاری از ما برمیاد – لطفا” اون نایلون و از تو داشبورد دربیارید او نایلون و درآورد آمپول و بیرون کشید و روش و خوند و گفت: همینه بله بلدید آماده اش کنید

نه تاحالا این کارو نکردم  به اطراف نگاهی انداختم و گفتم: اگه ممکنه تکه ای چوب برام بیارید  او چوبی آورد دستمال کاغذی و روش قرار دادم و ازش خواستم بین دندانهای او بگذارد  دستم و که درآوردم خون از دستم بیرون زد درد تو تمام دستم پیچید فورا” آمپول و آماده کردم و بهش تزریق کردم چیزی طول نکشید آروم شد ولی همچنان میلرزید

پتو مسافرتی خودم و آوردم روش انداختم و درو بستم از اون زن و مرد تشکر کردم و سوار شدم با سرعت به طرف ویلای رستگار رفتم مابقی مسیر باربد خواب که نه بیهوش بود همش نگران بودم اتفاقی براش بیافته تمام لباسم پرخون بود جلوی در با مادرش تماس گرفتم و گفتم: ما جلوی در ویلاییم لطفا” بیاید بیرون کارتون دارم  چیزی طول نکشید هیکل فربه خواهر رستگار مقابلم ظاهر شد با عصبانیت پیاده شدم و گفتم …

دانلود رمان ساربان عشق
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان ساربان عشق
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Helma2019
Helma2019
2 سال قبل

رمان قشنگی بود

الهه
الهه
2 سال قبل

به نظرم عالیییی
پر از حس زندگی