رمان سرب (کافه ژپتو) نغمه نائینی

عنوانرمان سرب (کافه ژپتو)
نویسندهنغمه نائینی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1087
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان سرب

رمان سرب

دانلود رمان سرب (کافه ژپتو) اثر نغمه نائینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

مهتا، دختر خوشبختی که نامزدی عاشق و وفادار داره با دوستانی که به او عشق میورزند، ولی با یک تصادف به کما میره و دریچۀ جدیدی از زندگی بر روی او گشوده میشه، مهتا 40 روز فرصت داره تا 5 قطره اشک رو جمع کنه و به زندگی برگرده …

خلاصه رمان سرب (کافه ژپتو)

آتیلا در کافه را باز می کند … از جلوی در هم صدای خنده و حرف شیما و پریسا می آید … آویز رنگی سرامیکی بالای در، دیلینگ می کند و همه ی سرها به طرف ما برمی گردد … هرم گرما و بوی مطبوع کافه به صورتم می خورد … بابک تنه اش را روی میز می اندازد؛ شیما و پریسا نیم خیز می مانند … اومدین؟!  … الان؟!  … آتیلا؟! نگفتم یه مسیج بده قبل از رسیدن؟! سریع به طرف در می چرخم … من هیچی ندیدم..! می خواین تا آماده میشین، برم بیرون؟!

پریسا با غرغر داد می زند: لازم نکرده! شیما نمی دانم کِی آمده پشتم که دست می اندازد دور کمرم … قربونت بشم … همینجوری وایسا تا بگم … آتیلا دلخور کنارش می زند … خودم نگهش می دارم! از پسش برمی آیم و خیالت راحت باشه. اینجوری بود؟! پریسا دوباره داد می زند: قرار بود تو هم یه ندا بدی قبل از آوردنش … عجب رویی داره ها! با خنده می گویم: به کارتون برسید!

هنوز که من نفهمیدم اینجا چه خبره! آتیلا کنار گوشم زمزمه می کند: تو باهوش ترین و مهربون ترین دختر حوایی! شیما چشمک می زند … باز پسر ِ آدم شاعر شد! صدای بابک و پریسا که درگیرند می آید … اونو ولش کن… اینا رو بذار رو میز … تو دست نزن خرابش کردی … و صدای سپهر: مهربون باشید! پریسا میان غر زدنهاش به بابک، جواب سپهر را می دهد … یه کلمه هم از پدربزرگ! و صداش را بالاتر می برد …

دانلود رمان سرب (کافه ژپتو)
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان سرب (کافه ژپتو) نغمه نائینی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها