کتاب رمان ارباب و نوکر لئون تولستوی
عنوان | کتاب ارباب و نوکر |
نویسنده | لئون تولستوی |
ژانر | اجتماعی |
تعداد صفحه | 113 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود کتاب رمان ارباب و نوکر اثر لئون تولستوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
نیکیتا کارگری است که به همراه زن و فرزندان خود برای واسیلی آندره ایچ کار میکند، آنها برای خریدن چوبهای جنگل تصمیم میگیرند که به نزد همسایه ملاک خود بروند، در بین راه به دلیل برف زیاد مدام از جاده اصلی فاصله میگیرند و گم میشوند، سرانجام تصمیم میگیرند که در خانه پیرمردی دهاتی مدتی را بگذرانند، اما چون واسیلی طمع میکند تصمیم میگیرند که در بوران به ادامه سفر بپردازند.
خلاصه کتاب رمان ارباب و نوکر
نیکیتا با همه شان حرف میزد. از مرغها معذرت میخواست و آرامشان میکرد و اطمینانشان میداد که دیگر به وحشتشان نخواهد انداخت و گوسفندان را سرزنش میکرد که اینقدر ترسویند و خود نمیدانند از چه میترسند و ضمن اینکه اسب را میبست مدام سگ را نصیحت میکرد که عاقل باشد و آرام بگیرد.
از آن طرف اربابِ واسیلی، که تاجری ثروتمند است شخصیتی به شدت حریص دارد.
او با ولع و طمعِ زیاد میخواهد به اموالش اضافه شود.
تمام غرورش را مدیون داراییهایش است و ارزش و وزن زندگیاش را بواسطه همین داراییهایش میسنجد. حال واسیلی میخواهد هرچه سریعتر به جنگل برسد چراکه میترسد چوب فروشها آن را از چنگش بگیرند. آن دو در مسیری که برای رسیدن به جنگل پیش میگیرند با برف و بوران خیلی شدیدی مواجه میشوند. و بارها از مسیر اصلی منحرف شده و گم میشوند. هربار خود را به یک آبادی یا دهکده میرسانند و از مردم آنجا راهنمایی میگیرند.
صاحبان آن آبادیها به آن دو میگویند بهتر است شب آنجا بمانند و وقتی صبح شد در روشنایی راه را پیش بگیرند. ولی واسیلی حریصتر از آن است که بخواهد لحظهای صبر کند. بنابراین آنها باز به راهشان در تاریکی و در برف و بوران ادامه میدهند. هزارباره ادامه میدهند، و هزارباره گم میشوند. بهقولی آنها «بی چراغ به راه میافتند»، بدونِ آگاهی. ولی هر بار از مسیر اصلی خارج میشوند. شهر کتاب خواندن این کتاب را به تمام علاقمندان توصیه میکند.
- انتشار : 03/02/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403