رمان سولاریس

عنوانرمان سولاریس
نویسندهاستانیسلاو لم
ژانرادبیات داستانی، علمی تخیلی
تعداد صفحه258
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان سولاریس اثر استانیسلاو لم به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کریس کلوین به سیاره‌ی سولاریس می‌رود تا اقیانوسی را بررسی کند که تمامِ سطح آن را پوشانده است، اما در عوض با خاطره‌ای دردناک رودررو می‌شود: تجسمی زنده از معشوقش که سال‌ها پیش مرده است. سپس می‌فهمد دانشمندانی هم که مشغول مطالعه‌ی سیاره هستند به بلایی مشابه دچار شده‌اند. احتمالاً چنین اتفاقی زیر سر اقیانوس سولاریس است؛ موجودی یگانه و یکپارچه که معلوم نیست که چه هدف و مقصودی دارد… اما هر هدفی که داشته باشد باعث می‌شود دانشمندان به جای آن‌که دنیای بیرون را بشناسند، به شناخت خود بپردازند …

خلاصه رمان سولاریس

راهرو خالی بود. مدتی پشت در بسته ایستادم و گوش دادم. دیوارها حتما تارک بودند، چون زوزه باد از بیرون بگوش می‌رسید. روی یک صفحه گچی چارگوشی کج و کوله ای که با شلختگی به در چسبانده بودند، با مداد و به خط بدی نوشته شده بود «انسان». این واژه ناخوانا را خوب نگاه کردم. یک لحظه تصمیم گرفتم به نزد اسناوت برگردم ولی بعد دیدم که غیر ممکن است. هشدار عجیب او هنوز در گوشم بود. به راه افتادم. لباس فضایی به طرزی تحمل ناپذیر بر دوشم سنگینی می‌کرد. ناآگاهانه خود را از چشم یک ناظر نامریی پنهان می‌کردم. به محوطه مدور پنج دری برگشتم به درها پلاک‌هایی آویخته بود: دکتر گیباریان، دکتر اسناوت، دکتر سارتوریوس. روی در چهارم چیزی نبود.

دو دل بودم. دستگیره را به نرمی فشار دادم و در را آهسته گشودم. همین که در باز شد احساسی نزدیک به اطمینان به من گفت که کسی آنجا هست، وارد شدم. هیچکس آنجا نبود. همان پنجره سرتاسری محدب، فقط قدری کوچکتر و در پشت آن اقیانوس، که در زیر آفتاب درخششی روغنی داشت، گفتی که از امواج روغن سرخ می‌تراوید. اتاق که به کابین کشتی می‌مانست، در روشنایی ارغوانی غرق شده بود. در یک طرف قفسه‌های کتاب قرار داشت و در میان آن‌ها یک تخت با میله به دیوار بسته شده بود. در طرف دیگر فقط گنجه‌های کوچکی قرار داشت و ما بین آن‌ها روی دیواره عکس‌های بزرگ هوایی که از نوارهای به هم چسبانده تشکیل شده بودند و قرع‌ها و لوله آزمایش‌های پر از

پنبه که از گیره آویزان بودند. زیر پنجره چند جعبه سفید امایی در دو ردیف چیده شده بود طوری که به زحمت می‌شد از بین شان گذشت. بیشترشان باز بودند و پر از ابزار و لوله‌های پلاستیکی. در دو گوشه اتاق چند شیر یک هواکش و یک یخچال دیده می‌شد. میکروسکوپ روی زمین بود. روی میز بزرگ کنار پنجره برایش جا نبود. چرخیدم و درست در کنار در ورودی یک کمد دیدم که تا سقف می‌رسید خوب بسته نشده بود و پر بود از لباس کار، پیشبند حفاظتی، زیرجامه، چکمه‌های ضد رادیواکتیو و قوطی‌های آلومینیومی اکسیژن. دو دستگاه اکسیژن با ماسک از نرده تخت آویزان بودند. در همه جا همان بلبشو حکمفرما بود، انگار که با عجله هر چیزی را هر جا که شد گذاشته بودند. محض امتحان …

دانلود رمان سولاریس
3.48 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان سولاریس
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها