دانلود رایگان رمان شالیزه اثر شهره وکیلی
دانلود رمان شالیزه اثر شهره وکیلی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شالیزه شرق، پدرش کارگردان سینماست، مادر او به دلیل مشکلات خانوادگی مدتی نزد برادرش رفته است، دوست صمیمیش لیوسا که نامادریش با نقشه وارد زندگیشان شده، تا مادر لیوسا طلاق بگیرد، لیوسا از آن زن کینه به دل دارد زیرا از روزی که او وارد زندگی آنان شد و مادرش طلاق گرفت دچار مشکلات زیادی است به همین دلیل شالیزه به زیادی محبت می کند، نزدیکی بیش از حد آن دو بهم برایشان درد سر ساز شده و متهم به رابطه غیر اخلاقی می شوند!
خلاصه رمان شالیزه
به خانه که رسید نه از لعیا خانم و بچه ها خبری بود نه از اکبر اقا، از همان جلو در کلید چراغ های حیاط را زد و روشن کرد باد هنوز به شدت میروزید و آخرین برگ ها را از شاخه ها جدا می کرد و به زمین میریخت. به ساختمان رفت. چراغ ها را روشن کرد. کیف را روی یکی از مبل ها رها کرد و با یک ضرب دکمه های روپوش را باز کرد و در آورد و به گوشه ای انداخت. تمام صحنه های وقایع آن روز در ذهنش مرور میشد. با یاداوری چهره نا اشنای لیوسا بی اختیار فریاد کشید “خدایا…
چرا اینجوری شد؟ حال طبیعی نداشت. بحران گذشته بود ولی سردرگرمی ها همچنان در جای خود بودند. فکر کرد یک دوش بگیرد و برود بخوابد اما قبل از دوش سراغ تلفن رفت. شماره ها را کنترل کرد. یک تلفن از امریکا بود.یک تلفن از مادربزرگ و سه تلفن از پدر هنوز برای جواب به تلفن ها تصمیمی نگرفته بود که صدای زنگ تلفن بلند شد. نگاه کرد. شماره تلفن پدرش روی شماره گیر افتاده بود. گوشی را برداشت: سلام بابا. _سلام و زهرمار توی اون خونه یک ادم زنده نیست که به این تلفن لعنتی جواب بده؟
-مگه چی شده؟ -کجا بودی؟ _هفته دیگه مسابقه ست. تمرین می کردیم. -مرده شور تو و اون مسابقه رو ببره اصلا دیگه اجازه نداری برای تمرین ها توی دبیرستان بمونی. _حالا چرا اینقدر عصبانی هستید؟ کارهاتون خوب پیش نمیره سر من تلافی می کنید؟ _از دست شماها روانی شدم به مادرت میگم اون تن لش رو بردارش بیار همین جا هر غلطی میخواد بکنه برام اشک میریزه. به تو میگم سرت توی درس و مدرسه باشه، هر روز یک بامبولی در میاری لعیا خانم کدوم گوری رفته؟ چرا به تلفن جواب نمیده؟ دستگاه تلفنشون خرابه یکی از دستگاه های این طرف رو ببر بهش بده …