دانلود رمان آنارشی اثر س.رهی
دانلود رمان آنارشی اثر س.رهی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
لعیا شهرام دختری آرام برای شناخت جهانگیر مرشد مردی عجیب و مرموز بهش نزدیک میشه… دقیقا بعد از پذیرفتن نامزدی با پسر خالهاش صدرا شهرام، ترسیده برای نجات خودش مجبور میشه پای سفرهی عقد جهان بشینه! همه چیز زندگی لعیا، جهان و صدرا و تمام اطرافیانشون بهم میریزه که انگار سامان پذیر نیست! رازهایی از زندگی جهان و عمارت مخوف فرخ نایب فاش میشه که …
خلاصه رمان آنارشی
من همه چیز را درباره او بخاطر دارم. اینکه چطور بخاطرش به مهتاب نزدیک تر شدم… چطور راضی اش کردم گاهی که هیچ راهی نداشت و نیازمند کمک بود ولی جهانگیر آن راضی نمیشد پنهانی کمکش کنم.. اینکه صبا معرفیام کند تا دخترک که راضیش کردیم کمک هایم را به مهتاب پنهان کند اگر نامم را گفت جهانگیر نتواند از طریق مهد یا به دوستان مهتاب صبا نامی را بیابد که وجود خارجی ندارد. چه دیوانگی هایی که برای نزدیکتر شدن به او و شناختنش نکردم.. و حالا هیچ کدام به دردم نمیخورد.. من او را اصلا نمیشناسم. با اینکه
با چیزهایی که دیده ام و رفتارهایی که از او بخاطر دارم نمیتواند این آدم پر کینه و منفوری باشد که میخواهد من ببینم اما انگار آن آدم ساکت و آرامی هم که من فکر میکردم نبود.. کسی که نگران مینا باشد… نه کاملا مشخص اما حس کمی هوایت را دارد… بیش از آنچه باید به عنوان یک پدر نگران دخترکیست که نتوانستم از مهتاب حرف بکشم و بفهمم چه نسبتی با او دارد که در نبودش گاهی عمو و گاهی بابا جهان صدایش میکرد! با وجود سخت گیری اش در مراقبت از نگار اما لطف هایش زیاد شامل حال مهتاب و
همسر همیشه بیمارش شده بود. لب گزیده با نگرانی از حالم که بیدارش کند چشم باز کردم. حالا که اینجا بود نگاهش نکنم؟ وقتی انقدر نزدیک است؟ وقتی حتی میتوانم از نزدیکی تعداد مژه های روشنش را هم بشمارم؟ چیزی که در روزهای اخیر به یقین فکر میکردم هرگز نمیرسد اما چنان همه چیز یک شبه تغییر کرد که اضطراب دلیل کار فرخ و شهلا از دلم بیرون نمیرود. دیوانهام؟ نمیفهمم میخواهد آزارم دهد؟ نمیفهمم رفتارش چطور روی حرف زدنش اثر گذاشته که لعیا گفتنش مثل گذشته به جای لذت بخش بودن …