رمان تمام قلبم مال تو

رمان تمام قلبم مال تو 1
عنوانرمان تمام قلبم مال تو (نسخه اصلی)
نویسندهبهاره شریفی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1219
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان تمام قلبم مال تو (نسخه اصلی) اثر بهاره شریفی

دانلود رمان تمام قلبم مال تو اثر بهاره شریفی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بهار، در سه سالگی پدرش را به دلیل سکته از دست داده، با مادر و دو بردارش زندگی میکند، او دختر محجوب و زیبایی است که همیشه تبعیض رفتاری مادرش میان برادران و خودش برایش علامت سوال است! آنها به منزل دیگری برای سکونت نقل مکان کرده اند و بهمین دلیل بهار مجبور است برای تحصیل به مدرسه جدیدی برود، در راه برگشت به منزل صادق (پسر ناخلف و الاف محله) که مادرش از دست او و کارهایش عاصی و نالان است، بهار را میبند و در همان نگاه اول شیفته وقار و زیبایی او میشود …

خلاصه رمان تمام قلبم مال تو

ده روز مانده به عروسی بهرام بود و بهناز مشغول دوختن لباس که متوجه شد نخ یکی از رنگ های مورد نظرش تمام شده بهار را صدا زد و تکه پارچه ای به دستش داد و گفت: بهار من یه خرازی تو خیابون اصلی دیدم. بدو برو نخ رنگ این پارچه رو برای من بخر و بیار بدو آبجی. این نخ باشه من کار این لباسم امروز تمام میکنم عصرم میخوام برم خونه دیگه صدای رضا در اومده. بهار مردد ماند چکار کند. _ولى بهناز من تنها میترسم برم. خودت که می دونی چی شده. _بابا می خوای تا سر کوچه بری و بیای من

همون اولم باروم نشد که این کارا کار صادق باشه اتفاق بوده دیگه. برو چیزی نمیشه. بهار با فکری مشغول لباسش را عوض کرد و مانتوی مشکی اش را پوشید و با کیف پولش از خانه خارج شد. نگاهش را با ترس به اطراف می گرداند تا مطمئن شود کسی منتظرش نیست تا بلایی بر سرش بیاورد ولی بهار هرگز متوجه نبود که صادق همیشه خودش توی یک ماشین کشیک او وخانواده اش را می کشیده و بعد از آنکه بهنام او را به مدرسه می رساند. منتظر فرصت است تا فکرش را عملی کند. بهار با تردید از خیابان

عبور کرد و وارد مغازه شد نخ را خرید و با عجله برگشت. درست روبه روی خیابان خودشان بود که صدای ترمز ماشینی را شنید. تا به خودش بیاید کسی از پشت بغلش کرد و کشان کشان به طرف ماشین می برد. بهار وحشت زده شروع به دست و پا زدن کرد داشت از حال میرفت ولی به خودش نهیب زدن الان وقت ضعف نشان دادن نیست. دست مردی که او را سخت در آغوش کشیده بود با تمام قدرت گاز گرفت دست مرد برای لحظه ای رها شد ولی قبل از اینکه بهار بتواند فرار کند مچ دستش را دوباره چنگ زد.

بهار از ته دل ضجه می زد و کمک می خواست مردم از مغازه ها بیرون آمدند و یکی دو نفری به طرف آنها دویدند. درست پس از رها شدن کمرش از آغوش مرد بهار چهره او را دید صادق بود که با چشمانی به خون نشسته مصمم بود که بهار را سوار ماشین کنند چند نفری برای کمک جلو آمدند که برق چاقوی صادق و همراهش آنها را مردد کرد. کسی با پلیس تماس گرفته بود و هیچ کدام جرعت نزدیک شدن به آنها را نداشتند. بهار همچنان تقلا می می کرد و اشک تمام صورتش را پر کرده بود که صادق بلند فریاد زد:

هر کی بیاد جلو خونش پای خودشه. درست در لحظه ای که صادق می خواست بهار را به زور سوار ماشین کند صدای جیغ لاستیک ماشینی توجه همه را به طرف خود جلب کرد. بهنام و بهرام بودند که به خانه بر می گشتند. بهرام با دیدن بهار همان وسط خیابان ترمز کرده بود و دوان دوان به طرف صادق رفتند. بهار با دیدن آنها جان تازه ای گرفت و با ناله برادرش را صدا زد: داداش بهرام. بهرام کر شده بود و فقط چهره صادق را می دید. صاف به رفش رفت حتی اخطار بهنام را هم نشنیده گرفت که فریاد زده بود: چاقو داره.

دانلود رمان تمام قلبم مال تو
5.25 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : بهاره شریفی
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان تمام قلبم مال تو (نسخه اصلی) هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان تمام قلبم مال تو (نسخه اصلی)

لطفا پس از مطالعه رمان تمام قلبم مال تو (نسخه اصلی) نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سپید
9 ماه قبل

به نظر منم خوب نبود👎من کامل نخوندم گیرایی نداشت

سید محمد
10 ماه قبل

الان کدوم نظر درسته

Bomrag
1 سال قبل

پرش زمانی ، تخیلی ، قلم خام توصیه نمی کنم من تا آخرش نخوندم اصلا گیرایی نداره که مخاطب رو جذب کنه

شیما
پاسخ به  Bomrag
1 ماه قبل

نمیشه گفت قلم خام ولی خیلی هم عالی نبود

رها
1 سال قبل

رمان بسیار زیبایی بود

Fatemeh
1 سال قبل

واییییییییی رمان عالیییییییی من که عاشقش شدم چندین ساله دارم رمان میخونم میتونم بگم یکی از بهترین هاس قلم نویسنده هم خیلی قوی بود 😍😍😍😍😍

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک