رمان دژآشوب

رمان دژآشوب 1
عنوانرمان دژآشوب (دزاشیب)
نویسندهمریم ایلخانی
ژانرعاشقانه، معمایی
تعداد صفحه2101
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان دژآشوب (دزاشیب) اثر مریم ایلخانی

دانلود رمان دژآشوب (دزاشیب) اثر مریم ایلخانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان خاندانی معتبر در یک عمارت در محله دزاشیب، اگه یک روز چشم باز کنی و بفهمی در خانه‌ات و بین خانواده‌ات یک آدم اشتباهی بودی چیکار می‌کنی؟ سکوت؟ یا انتقام از کسانی که یه عمر هویتت رو دزدیدن؟ دژآشوب داستان گندم است، دختری که همیشه خودش را مدیون جهاندارخان و خونه‌ زاد عمارتش می‌دانسته اما یک روز حقایقی برملا می‌ شود و حالا اون این قدرت را دارد که با روشن کردن آتیش جنگ بین پسرهای جهاندار یعنی کامران و کامیار این دژ را به آشوب بکشاند …

خلاصه رمان دژآشوب

امروز بر خلاف همیشه چون حال مساعدی ندارد ترجیح داده که به تراس نرود. در عوض به گوشه‌ای خلوت از سالن بسنده می‌کند، روی صندلی بزرگ راک قدیمی کنار شومینه می‌نشیند و در حالی که یک شمد چهارخانه‌ آجری رنگ روی دوش هاش آویخته و دقایقیست که به شومینه‌ی تهی زل زده انتظار آمدن گندم را هم می‌کشد. دقایقی بعد وقتی صدای پاهای گندم را در حالی که روی سنگ فرش عمارت طنین انداز شده و به سمتش می‌آید به گوشش می‌خورد. نگاهش را از سمت شومینه پس می‌گیرد و به سمتی چشم می‌دوزد که گندم

سبکبال و خندان به سمتش می‌آید اندکی بعد گندم کنار صندلی زانو زده و دست های خشک و چروکیده‌ی پیرمرد را زیر آماج بوسه های گرمش گرفته و پیرمرد یک طور عجیب از یک دنیا مهربانی و تلطیف دخترک خوشحال می‌شود. گندم چشم به آقایش می‌دوزد لب هایش را با حالتی دلنشین جمع کرده و با شیرین زبانی خاص خودش می‌گوید: آخ که چقدر دلم براتون تنگ شده بود. دل آقا به شنیدن شیرین زبانی های دخترک می‌لرزد و سعی می‌کند به روی همچون قرص ماهش بخندد که یک مرتبه به سرفه می‌افتد. گندم به سرعت از جای

بلند می‌شود و رنگ پریده، با کف دستان گرمش نرم بر پهنه‌ی پشت آقا چند ضربه آرام می‌نوازد و نگران می‌گوید: برم براتون یه کم آب بیارم. پیرمرد مچ دست دختر را می‌گیرد، قدری او را به سمت خود متمایل می‌کند و نهایت می‌گوید: ولش کن بابا آب لازم نیست. من خوبم. گندم سرش را به یک طرف از شانه خم می‌کند و در حالی که لبخند دلنشینی هم بر لب دارد می‌گوید: مطمئن باشم؟ خوبید دیگه؟ -خوبم دختر. گفتم که من خوبم… تو فقط بیا بگیر بشین اینجا کنار من باهات یه کاری دارم. گندم به سمت دیگری از سالن می‌رود …

قیمت : 27400 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان دژآشوب (دزاشیب) هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان دژآشوب (دزاشیب)

لطفا پس از مطالعه رمان دژآشوب (دزاشیب) نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک