رمان بوی موهایت چند

رمان بوی موهایت چند 1
عنوانرمان بوی موهایت چند
نویسندهآذین بانو
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1129
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رمان بوی موهایت چند اثر آذین بانو

دانلود رمان بوی موهایت چند اثر آذین بانو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

هرانوش، نمیداند نامزدی که عمویش برای او انتخاب و پدرش هم تایید کرده است، چرا او را رها کرده که حالا خانواده صلاح دیده اند برای دور ماندنش از حرف و حدیثها از خانه ی خودشان به نزد پسرعمویش معین در شهر دیگری برود، این درحالیست که باز هم نظر مخالف هرانوش برای عمو و پدرش هیچ اهمیتی ندارد …

خلاصه رمان بوی موهایت چند

نگران نشسته بود میهمان کاناپه سالن خانه معین، قطره های درشت باران که به شیشه میخورد ترس را به جانش می انداخت خجالت می کشید که بخواهد به معین زنگ بزند. در نهایت تنهایی می خواست تحمل کند تا بلکه معین زودتر دل بکند و به خانه برگردد سرمای هوا و تنهایی باعث شده بود که دندان هایش دچار لرزش عجیبی شوند. به امید اینکه بتواند کمی بخوابد چراغ های خانه را خاموش کرده بود چند بار صفحه چتش با معین را چک کرده بود اما آخر این بازدیدش همانی بود که است داخل خانه حضور داشت.

تازه چشم هایش گرم شده بود که درب ورودی خانه باز شد. و به دنبالش قامت معین که داخل خانه آمد. سر جايش صاف نشست قبل از اینکه از جا بلند شود یا معین متوجه بیدار بودنش داخل سالن خانه باشد معین از همان جلو درب ورودی صدایش کرد نگران پتو را کنار زد و رفت بطرف همان جایی که معین ایستاده بود. نگران پرسید: چی شده معین اتفاقی افتاده؟ معین با صدای کشدار و بی حال جوابش را داد: هنوز بیداری خاله ریزه؟ تازه وقتی که چراغ داخل هال را روشن کرد حواسش به معین جمع شد.

حال روز طبیعی نداشت‌. هول و دستپاچه معینی را که تلو تلو می خورد را به طرف اتاق خوابش هدایت کرد. عصبی گفت: نمیشد کمتر بخوری؟ من الان باید با تو چی کار بکنم پسره‌ی دیوانه سر خوش خندید: شنیدم ها… به سمت حمامی که داخل اتاق خوابش بود هدایتش کرد. آب را باز کرد سردوش را به دست گرفت و بی حوصله گفت: فعلاً بشین اینجا تکلیفتو معین کنم تا بعد راجع به شنیدن یا نشنیدنت صحبت کنیم. سرش که خیس شد معین غر زد: آب سرده خاله ریزه. هرانوش سرش را به طرف

دیگر هدایت کرد:سرتو بگیر این طرف خیسم کردی. وقتی داشتی اون همه نوشیدنی می خوردی باید به الان هم فکر می کردی! همانطور که آب سر و رویش می چکید پرسید: بارون میومد برق رفت؟ چنگ زد به حوله ای که گذاشته بود روی وان. آستینش را گرفت تا کمکش کند بلند شود. معين حق به جانب گفت: لباسام خیسه بدم میاد لباسم خیس باشه. نشاندش روی تختش: وقتی داشتی اون همه میخوردی باید به این فکر می کردی حالا که دیگه کار از کار گذشته. راست می گفت لباسش خیس خیس بود…

قیمت : 25000 تومان
خرید و دانلود فوری
دسته بندی : رمان عاشقانه, خرید رمان
نویسنده : آذین بانو
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان بوی موهایت چند هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان بوی موهایت چند

لطفا پس از مطالعه رمان بوی موهایت چند نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک