رمان طلوع سیاه پریسا غفاری

رمان طلوع سیاه
عنوانرمان طلوع سیاه
نویسندهپریسا غفاری
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه917
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان طلوع سیاه اثر پریسا غفاری

رمان طلوع سیاه

دانلود رمان طلوع سیاه اثر پریسا غفاری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

خاطره فقیه ، دختری با خلق و خویی یک رنگ و بی ریا است که بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه برای رسیدن به خواسته های جوانی اش طبق عادت همه چیز را با چرتکه عقل و جوانی اش محاسبه میکند و تمام دو دوتا چهارتایی هایش او را پرستار پیرزنی بیمار میکند که چهار فرزند پسر دارد، قصه، قصه دلدادگی پرستار و ارباب نیست، اما ورودش به منزل طلعت اسفندیاری، بیوۀ تاجر فرش (محمود اسفندیاری) شاید طلوع زندگی اش باشد، اما به سیاهی غروب و یا شاید طلوعی باشد از …

خلاصه رمان طلوع سیاه

زیر طاق ورودی خانه که هیچ یک از اشعه های خورشید راهی به درونش ندارند ،تنها دو چشم براق مقابلم میبینم که فرسنگها با نگاه سرد ِگذشتۀ مهندسِ محبوبم فاصله دارد؛ نگاه، نگاه یک مرد جا افتاده است که انگار حالا بعد از سه ماه یه موجود مونثِ بیست و سه سالۀ جوان را می بیند و میخواهد با نگاهش روی صورتم پیاده روی کند و تماشایم کند!

شانه هایم را به ضرب ، عقب میکشم و دستش رها میشود … از این نگاهای تازه بیدار شده و خریدار و از این نزدیکی ناگهانی اش هیچ خوشم نیامده است … دوست داشتم عاشق کسی باشم که دست نیافتنی باشد … اصلا عشق تمام قشنگی و هیجانش به دوری و فراقش است … با اجازه … سرعت میگیرم و از هاله وجود او دور میشوم

نمیدانم چه شده است و عشقم تا چه اندازه سطحی بوده است که در عرض همین چند دقیقه دیگر نه گردی صورت و نه ته ریشش برایم شور آفرین است و نه صدای گرم و رسایش … انگار نه انگار که همین ساعت پیش با مژگانش دل میدادند و قلوه می گرفتند! همان پسر سبزه همسایه جالب تر است حداقل به اندازه چند قدم دورتر است و این دوری، حس طلبیدنم را تحریک میکند

اووف که این دروازۀ مهاجر پذیرِ دل چه سخت پسند هم شده است و اقامت مهندس کیهانش را چه زود دیپورت کرده است! آب کرفس را به اتاق طلعت خانم می برم … دلم که از عشق خالی شده است یکهو، یکهو هم بی حوصله شده ام … در سکوت لیوان را کنارش می گذارم و لباسهای کثیفش را از سبد رختهای شستنی اش بر میدارم و زیر نگاه های سنگینش به سمت در می روم

حیف که خیلی دیر دیدمت … با استفهام نگاهش میکنم … یعنی چه؟ اخم بهت نمیاد خاطره! یک نگاه به عینکش میکنم که تا نوک بینی اش آویزان شده است و یک نگاه به واکرش که کنارش گذاشته و دوباره نگاهم به سمت پوست شفاف و چشمان سرمه کشیده شده اش میچرخد … این زن واقعا چه مرضی غیر از پولداری دارد؟!

میگم اخم نکن! چنان در برابر اخمم جبهه گرفته است که انگار خودش مدال طلای زیباترین لبخند المپیک را دارد …! تمام چهره اش یک اخم است و اندکی مخلفات چشم و بینی و عینک که به آن اضافه شده است و لب باریکی که بی نهایت شبیه کیهان عشق سابقم است و اصلا نمیخواهم …

دانلود رمان طلوع سیاه
3.25 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : پریسا غفاری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان طلوع سیاه هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان طلوع سیاه

لطفا پس از مطالعه رمان طلوع سیاه نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Helma2019
1 سال قبل

خوب بود

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک