دانلود رایگان رمان لعبت رمنده اثر نیلوفر دلیریان
دانلود رمان لعبت رمنده اثر نیلوفر دلیریان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
بی شک همیشه یک طریق هست برای اینکه کسی را غیر معمولی دوست بداریم، به طور مثال لبخندش، مثلا چشمهایش، یا چشماش، چطور می گویند به او فکر نکن ، آدم وقتی جاییش درد میکند میتواند بهش فکر نکند؟ من بند بند وجودم برایش درد میکند، قسم، قسم به نامش، قسم به سوگندم، سوگندی که لعبت است لعبتی خشن و لعبت رمنده …
خلاصه رمان لعبت رمنده
مسئول پیشخوان نگاهی به داروها و نگاهی به پنجاه تومنی انداخت … نیشخندی زد و گفت: خانوم خب اگه ندارین عیب نداره میتونید به اندازه ی پولتون دارو ببرید بقیشو بعدا ببرید … جان؟این الان چی گفت؟ اگه ندارییید؟ مگه چقدره؟ … خب سوگند خودتو اذیت نکن … نفس عمیق بکش … حتما دو تومن یا نهایت پنج تومن کم دادی … نیشخندی مثل خودش حوالش کردم و گفتم: لازم نکرده همشو میبرم
اشاره به پنجاه تومنی کرد و گفت:هه با این؟ نه مثل اینکه این مردک کرم داشت … حالا درسته حرفش منطقی بود اما حق نداشت نیشخند بزنه مرتیکه ی گوریل … قیافمو شبیه ادمای پولدار و اونایی کردم که مثلا مبلغ براشون مهم نیست … صدامو صاف کردم و با اعتماد بنفسی که نمیدونستم از کجا اومده گفتم: هر هر مگه این چشه؟ اینی که بهش میگید اییین تراوله ها … اصلا شما مبلغ اصلی رو بگید ببینم مثلا چقدر فرق داره اصلا هر چی بود پنج تومنم میزارم روش میدم بهتون.
مرده با یه نگاهی که توش اره جون عمت خاصی موج میزد منو برانداز کرد، به مانتوی مشکی رنگم که دیگه بهتره بگم سفید رنگم با تردید و تمسخر نگاه کرد … ابروهاشو بالا انداخت و به چشمام زل زد، خیلی جدی گفت: سی صد و هشتاد هزار تومن … دهنم اندازه ی گلابی باز شد … سی صد و هشتاد سر دو تا دونه امپول؟ منو باش فکر میکردم پنجاه میدم بسه تازه برای بقیش هم نقشه کشیده بودم … ولمون کن بابا فکر کنم ایسگام کرده …