رمان اتفاق شیرین
عنوان | رمان اتفاق شیرین |
نویسنده | شادی صالحی |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی، جنایی |
تعداد صفحه | 157 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان اتفاق شیرین اثر شادی صالحی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دختری به اسم آرام، شبی که از مهمانی بر میگردد تصادف میکند و کسی را زیر میگیرد او مجبور میشود با دوست پدرش (آریا) از ایران برود! در آن سفر پر ماجرا و خطر ناک کمکم عاشق آریا میشود ولی متوجه میشود که …
خلاصه رمان اتفاق شیرین
هنوز بیاختیار گریه میکردمو تو دل از خدا خواهش میکردم کوچکترین امیدی باشه و زنده بمونه!یکی از خدمتکارا اومد و چمدونمو از دستم گرفت، از پله های کار شده پیچ پیچی اومدم پایین، نگاهی به اطراف انداختم که دیدم بابا داره داره با تلفن صحبت میکنه نشستم روی مبل راحتی و سرمو با دستام گرفتم. یه لحظه چهره اون دختر از جلو چشمم کنار نمیرفت بدنم میلرزید حالم خیلی بد بود، بس کن آرام تو باید قوی باشی! سرمو اوردم بالا و خیره شدم به بابا چونم لرزید و قطره اشکی از گونم چکید: بزن تو
گوشم بابا! بگو غلط کردی یکیو کشتی بگو تو قاتلی. با هق هق ادامه دادم بگو دیه منو دوست نداری… بابا دستشو گذاشت پشت کمرم و منو چسبوند به خودش و موهامو نوازش کرد. -هییش دخترم! تو آدم نکشتی قربونت برم. اون دختره زندس. با شنیدن این حرفش سریع سرمو بلند کردم و خیره شدم به چشماش که خودش ادامه داد: دختره توی بیمارستانه و رفته كما! لبمو گزیدم و اشک ریختم: الان خونوادش چیکار می کنن؟! دارن نفرینم میکنن. دوباره به گریه افتادم که بابا کلافه نفسی کشید و گفت: اونی که تو بهش زدی
یکی از بچه های کاره و خونواده نداره واسه زنده موندن کار میکرده و اون موقع شب خونه نداشته بمونه و تو خیابون بوده. خدای من! باورم نمیشد مگ ممکنه؟ چی میگی بابا؟! لبخند قشنگی زد و گفت: قربون مهربونیت بشم من! نگران نباش برای رضایت باید صبر کنی اون دختر بهوش بیاد و رضایت بده ولی ممکنه رضایت نده! نمیتونم بذارم تا وقتی که بهوش بیاد تو زندادن بمونی با شنیدن حرفاش یکم امید ته دلم زنده شد خدایا! خواهش میکنم زنده بمونه لطفا. قول میدم یه زندگی عالی براش بسازم …
- انتشار : 25/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
اصلا پیشنهاد نمیکنم خیلی بی معنی بود