رمان اوتاکو

رمان اوتاکو 1
عنوانرمان اوتاکو
نویسندهپردیس نیک کام
ژانرعاشقانه، اجتماعی، جنایی
تعداد صفحه782
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان اوتاکو اثر پردیس نیک کام

رمان اوتاکو 3

دانلود رمان اوتاکو اثر پردیس نیک‌ کام به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آهوا دختر جوانی است که با عنوان لیدر یک تیم برای بازی همیشه حاضر است، اعضای بی‌نام و نشان تیم همراه او ناخواسته گرفتار مشکلات یکدیگر می‌شوند، تضاد ادیان آنها برای جامعه اگر چه ناخوشایند است و برخورد های اشتباهی در پیش دارد، اما همه آنها زیر سایه‌ هویت های دیگری زندگی می‌کنند و نیمه واقعی خود را از مردم پنهان می‌کنند، با جبر یک تصادف بر حسب اتفاق آروکو مرد جوانی است که حکم بازی را تغییر داده و ناخواسته مسیر زندگی گروه اوتاکو عوض می‌شود اما این همه‌ی داستان نیست …

خلاصه رمان اوتاکو

با نگاهی به سرتاسر کوچه انگشتم را روی زنگ نگه داشتم. زنی که کیسه خریدش را در دست جا به جا می کرد لبه های چادر سیاهش را روی صورتش کشید و با نگاهی به من انگار که از فضا آمده باشم رو گرفت و با زمزمه ی ذکری زیر لب دور شد. کوچه پر بود از نگاه ها و پوشش های این چنینی به محض باز شدن در سریع کف دستم را روی دروازه ی زنگ زده قدیمی گذاشتم و وارد حیاط شدم. مهرنگار مابین چهارچوب قدیمی خانه به استقبالم آمده بود. دستی برایم تکان داد و داد زد: _چرا ماتت ببرده؟ بیا دیگه یه خونه ی با حالیه! به در و دیوار خانه ی زهوار در رفته ی پیش رویم نگاه کردم دقیقاً چه چیزش با حال بود؟حس خوبی نداشتم از دیوارهایش ترس به تنم تزریق می شد. نمی دانستم چه قدر دیگر زیر بار این همه نگاه بدبین اهالی تا دیوار های پوسیده و سیمانی این خانه ی قدیمی دوام می آورم.

تکیه از در آهنی برداشتم دست هایم هنوز پشت کمرم به یکدیگر وصل بود. حالا که دیگر دری نبود که به آن تکیه کنم در همان حالت فقط پنجه مشت کردم که دست های بازم مسخره به نظر نرسد. دو طاق فیروزه ای از دل فرورفتگی بافت سنتی خانه و در های باریک و آبی رنگش بیرون زده بود و جلوه ی خاصی به ایوان های پهن و پله های کوتاهش داده بود. برگ خشکی از شاخه افتاد و به شانه ام خورد. خیلی راحت سر خورد و روی زمین افتاد. مکث کردم. از برگ نگاهم را بالا کشیدم و به درخت کنارم نگاه کردم. برگ سقوط کرده متعلق به یک درخت انجیر بود. درست در زمانی که نیاز به دیدن درخت های پر از شکوفه داشتم که روحم تازه شود زکریا خانه ای برایم در نظر گرفته بود که حالم را خراب تر کند. کلافه نفسم را بیرون دادم از کنار برگ خشکیده رد شدم.

حیاط تقریبا مدفون در برگ بود با وجود اینکه در گوشه گوشه اش برگ های جمع شده دیده می شد باز هم برای دیدن سنگ فرشی که مطمئن بودم چنگی به دل نمی زند باید تمیز کاری انجام می شد. از بین کارتن های کنار در ورودی رد شدم و صدایم را بالا بردم. _مهری این کارتن هارو ببرید داخل ممکنه بارون بیاد! انگار وارد یک هزارتو شده بودم. به محض ورود این همه بهت سخت بود از بین سه راهروی خالی و نیمه تاریکی که پیش رویم بود دری را به دنبال رد صدای خنده های مستانه ی اسما دنبال کردم. حدود هشت قدم که جلو رفتم از دیدن اسما و مهرنگار که دست به کمر به خشایار دستور می دادند که پرده ها را چطور نصب کند لبخند محوی تمام حس های منفی ام را محو کرد. خانه هنوز تاریک بود. هیچ روزنه ای جز یک پنجره ی قدیمی که داشتند برایش پرده حریر بنفش نصب می کردند نداشت.

_چی کار دارید می کنید؟ خونه به اندازه کافی تاریک هست پرده خفه ترش می کنه! خشایار نفس زنان کلافه از دستورات اسما و مهرنگار گفت: _آخ خدا از دهنت بشنوه دختر یک ساعته با این دو تا کله پوک دارم سر همین موضوع سرو کله میزنم. مهرنگار در جواب فریاد چند لحظه پیش من با خنده گفت: _هوا آفتابیه نگران وسایل نباش اسما جمله اش را کامل کرد. _داری می بینی دیگه تقریبا خونه رو چیدیم چندان وسایلی نداریم که بخوایم استفاده کنیم همین یک قسمت واسه ما کافیه مابقی رو میبندیم که تمیز کردنش هم مشکل نشه بعدا واسمون هر دو خوب موضوع اصلی را پشت گوش انداخته بودند. زیپ بارانی ام را کشیدم و پا به پای خشایار نگاه عاقل اندر سفیانه ای نثار هردویشان کردم. نگاهی به یک دیگر انداختند و خودشان را به آن راه زدند…

دانلود رمان اوتاکو
3.15 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان اوتاکو هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان اوتاکو

لطفا پس از مطالعه رمان اوتاکو نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک