رمان ره آورد
عنوان | رمان ره آورد |
نویسنده | مائده. ر |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1302 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان ره آورد اثر مائده. ر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رهاورد رستگار گریمور سینماست! زنی بیست و هفت ساله که بعد از دو سال و نیم کوروش رو ملاقات میکند! مردی که از گذشتهی رهاورد می آید و زندگیشان به هم گره خورده است! کوروش آمده تا بفهمد در گذشته چه اتفاقی افتاده و دلیل جداییشان چی بوده است؟! حقیقتی که رهاورد از همه پنهان کرده چیست؟! اگه این راز برملا شود چه طوفانی قرار است به راه بیفتد …
خلاصه رمان ره آورد
تا شب با تمام خستگیش با دلوین بازی کردندو شام ماکارونی درست کرد… دلوین تپلویش عاشق ماکارونی بود! بعد از شام برای دخترکش قصهی پرنسس و قو را تعریف کرد تا خوابش برد.. سر و دست دلوین را بوسید و به آرامی کنارش دراز کشید… مانند بسیاری از شب ها خواب از چشمانش فراری بود و گذشته به مغزش هجوم آورده بود… در خانه به رادین و یارا دیکته میگفت که شبنم زنگ زد… صدایش هیجان زده بود گفت که حتما باید همدیگر را ببینند… رهاورد گفت به منزل آن ها بیاید اما شبنم گفت بیرون همدیگر را ببینند!
رهاورد ادامهی دیکته را به بچه ها گفت و به کافی شاپی که در آن با شبنم قرار گذاشته بودند رفت… _چی شده شبنم؟ نصف عمر شدم تا رسیدم! شبنم با ذوق در حالی که روی صندلی بند نبود گفت: واااای رها! کوروش زنگ زد گفت که یه کاری برای تو و دوستت اوکی کردم… رهاورد کمی فکر کرد تا یادش آمد کوروش چه کسی است از دیدار آخرشان دو ماهی میگذشت. طبیعی بود که او را از یاد برده باشد! رهاورد ذوق زده گفت: جدی میگی؟ وای خدا کنه بشه… شبنم گفت: میشه میشه، من دلم روشنه! صفحهی موبایلش را به سمت رهاورد
گرفت و گفت: ببین این آدرس جایی هستش که فردا باید بریم! گفت برید پیش خانم ساعدي… رهاورد سری تکان داد و گفت: توی این مدت باهاش در ارتباط بودی؟! در لحنش کمی حسادت نداشت؟! شبنم با تعجب گفت: با کوروش؟ نه والا آخرین باری که باهاش حرف زدم همون روزی بود که دعوتش کردیم رستوران! فردای آن روز به همراه شبنم به آدرسی که کوروش داده بود رفتند… خانم ساعدی تهیه کننده و کارگردان سریال هفت قسمتی بود که قرار بود در پلتفرم های اینترنتی پخش شود وقتی آن ها را دید با خوشرویی و …
- انتشار : 19/02/1403
- به روز رسانی : 01/12/1403