دانلود رایگان رمان مرواریدی در صدف اثر زهرا سادات رضوی
دانلود رمان مرواریدی در صدف اثر زهرا سادات رضوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
پارسا نیک نام، بازپرس سابق دادگستری، مردی که در برهه ای از زندگی پر تلاطمش به خواست و در واقع خواهش پدرش (حسین نیک نام) اجبارا و موقت به ازدواج با دختر آشنای قدیمی شان تن می دهد. ازدواجی که تبعات زیادی در پی آن است و …
خلاصه رمان مرواریدی در صدف
حاج حسین مهرههای تسبیحش را با سرعت بیشتری به حرکت در آورد که دوباره صدای مملو از حیرت اشرف بانو در گوش هایشان نشست. حاجی ما تا حدودی با خانواده حاج مظفری حرف زدیم اصلا اونا می دونستن که هدف ما از اون مهمونی چی بود به همین راحتی بزنیم زیر حرفامون؟ اصلا در شأن ما هست
این کار؟ پارسا با خود فکر کرد کدام حرف ها؟ مگر چند جمله حرف زدن در مورد کار و بار و مشکلات مملکت را میشد جز صحبتهای مربوط به ازدواج او و دختر حاج مظفری دانست؟
حاج بابا حرف دل او را به زبان آورد اشرف بانو تا جایی که خاطرمه حرفی از ازدواج پارسا و دخترشون وسط نبود و فقط به شام دوستانه در کنار هم داشتیم و حرفهایی زده شد که هیچ ارتباطی به ازدواج نداشت. و من هیچ وقت به منظور آشنایی با دخترشون نرفتم به اون مهمونی، تنها به خاطر خواسته شما بود که نخواستم حرفتون پس گرفته بشه و رو زمین بمونه اشرف بانو انگار سخن کم آورد که نیم نگاهی به سمت پارسا انداخت و دوباره خیره حاجی شد.
دختر حاج مظفری به کنار، حاجی شما بدون مشورت و نظر خواهی با ما چه دختری رو برای پارسا در نظر گرفتید که حتی تاریخ مجلس رو هم تعیین کردید؟ اینه رسم خانواده ما؟! من تا به امروز نباید هیچ گونه اطلاعی از این موضوع می داشتم حاجی؟ ناراحتی صدای اشرف بانو کاملا عیان بود. و حاج حسین میدانست که ناراحتی همسرش تماما به جا است. درسته باید در جریان قرار میگرفتید و من خیلی وقته این موضوع رو در نظر داشتم که عنوان کنم ولی تا به امشب موقعيتش پیش نمی اومد اما …
خیلی خوب بود و تنها ایرادی داره زیادی شخصیتها حرف میزدن باخودشون که از حوصله خواننده خارجه
من این رمان رو خوندم خیلی قشنگ بود با این طولانی بود ولی لذت بردم
خوب و جذاب بود، فقط به نظرم یکم سیر داستان طولانی شده بود