رمان مهتا

رمان مهتا 1
عنوانرمان مهتا
نویسندهنگین حبیبی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه356
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان مهتا اثر نگین حبیبی

دانلود رمان مهتا اثر نگین حبیبی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

مهتا ایرانی، یک دختر ۲۸ ساله فداکار و مهربون که به دلیل باهوش بودن چند سال جهشی درس خوانده و الان در یکی از بهترین بیمارستان های تهران مشغول به کار هست. زندگی عادی دارد و فقط یک چیز برایش مجهول است! آن هم یک کلمه‌ به نام عشق! چون همیشه سرش در درس و مشق بوده نتوانسته همچین چیزی را تجربه کند! همه چیز از وارد شدن مهتا به عمارت خانوادگی شمس و وارد شدن عزیز دردانه‌ی خانواده ایرانی شروع می‌شود و زندگی مهتا را ۱۸۰ درجه تغییر می‌دهد و شاید مهتا بین اتفاقات زندگی اش از اینکه دوست داشته عشق را تجربه کند به خودش لعنت فرستاده …

خلاصه رمان مهتا

امروز روزی بود که باید می‌رفتیم خونه مامان طلا.. اوففف.. استرسی داشتم که نگو بعد سال ها فامیل داشتیم دور هم جمع می‌شدیم کل امروزو مرخصی گرفته بودم… لباسمو پوشیده بودم حاضر و آماده رفتم پایی… موهامو صاف جمع کرده بودم انداخته بودم روی یه شونم… سوار ماشین بابا شدیمو راه افتادیم سمت خونه مامان طلا… بین راه مامان و بابا درباره زن مهیاد و بچه اش صحبت می‌کردن ولی انقدر رمزی که من هیچی نفهمیدم فقط اسم بچه اشونو فهمیدم که مانی بود. رسیدیم به خونه… با دیدن عمارت شمس تموم

خاطرات برام زنده شد و لبخند به لبم اومد… -هوی مهتا… برگشتم سمت صدا… مارال با خونواده اش اومده بود… تازه از ماشین پیاده شده بودن… رفتم سمتشو باهم روبوسی کردیم منو مارال مثل دوران بچگی جلوتر از همه رفتیم داخل .. جاده شنی رو طی کردیمو رسیدیم به پله ها.. چهارتا پله با عرض بزرگ… ازشون رفتیم بالا و رسیدیم به در بزرگ چوبی قبل اینکه در بزنیم برگشتیم سمت خونه درختی… یه باغ درندشت و بزرگ که با درخت بید مجنون و درخت های زیبا پر شده بود و عطر گل شب بو فضای باغ رو دل انگیز کرده بود…

با دیدن خونه تموم خاطرات گذشته به ذهنم هجوم آوردن و لبخندم عمیق تر شد. چند سال بود که پا به اینجا نذاشته بودیم… واقعا چقدر بد بود که اینجارو فراموش کرده بودیم. البته چندسالی بود که مامان طلا رفته بود خارج برای درمان و نتیجه ای نگرفته بود.. مارال: یادش بخیر.. -واقعا.. تقه ای به در زدیم که خدمتکار درو باز کرد. وارد شدیمو پالتوهامونو بهش دادیم… -سلاااام خانومای جراح. برگشتیم سمت صدا که منبعش الینا (دختر عموم) بود. لبخندی زدمو گفتم: سلام بر خواهر عزیزم. الينا: خيلي وقت بود همو ندیده بودیم …

دانلود رمان مهتا
1.72 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : نگین حبیبی
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان مهتا هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان مهتا

لطفا پس از مطالعه رمان مهتا نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک