رمان واپسین تردید

رمان واپسین تردید
عنوانرمان واپسین تردید
نویسندهمرضیه جلالی
ژانرعاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه762
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان واپسین تردید اثر مرضیه جلالی

رمان واپسین تردید
رمان واپسین تردید

دانلود رمان واپسین تردید اثر شیدا سیلاوی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

شبنم، دختری آزاد با گذشته ایی پر از اشتباه و خطا در یک تصادف با امیرمحمد، پسری مذهبی و محجوب آشنا میشود، علاقه ایی که در دل امیرمحمد بوجود می آید، میسر آنها را به ازدواج ختم میکند، اما گذشته ی شبنم او را درگیر دردسرها و گرفتهاری هایی می کند که …

رمان واپسین تردید

با بلند شدن صدای دست ها متوجه حضور داماد به سالن شدم از دور به امیر محمد که توکت و شلوار سفید رنگ جذابیت فوق العاده ای پیدا کرده بود چشم دوختم هیچ وقت فکر نمیکردم روزی با پسر مذهبی ازدواج کنم سرش پائین بود و به همراه مادرش از بین خیل جمعیت گذر میکرد تا به جایگاه  برسه یاد اولین روزی افتادم که امیر محمد و دیدم

سال اول دانشگاه بودم با شعله خواهرم که پنج سالی از خودم بزرگتر بود برای تمرین رانندگی رفته بودیم شعله فوق العاده ترسو بود با اینکه ازمن بزرگتر بود اما من زودتر از او گواهینامه گرفتم و اون تازه توکلاس تعلیم رانندگی ثبت نام کرده بود اون روز بعد از دانشگاه ماشین و برداشتیم و از خونه بیرون زدیم تویه جای مناسب جام و با او عوض کردم او خیلی آروم شروع بحرکت کرد

برعکس همیشه کمبربند نبستم شعله حواسش به جلو بود و من داشتم دعوای دوتا از بچه ها رو تو دانشگاه با آب و تاب تعریف میکردم اینقدر هیجان زده بودم که فراموش کردم شعله رانندگی بلد نیست یه لحظه با ترمزی که کرد دهانم قفل شد باسر رفتم تو شیشه دستم و رو پیشونیم گذاشتم و گفتم:

شعله چکار کردی سرم داغون شد همین کارارو میکنی اون شوهرت ماشین دست تو نمیده با ضربه ای که به شیشه خورد همانطور که دستم و رو پیشونیم می کشیدم  به بیرون چشم دوختم یه پسر چشم و ابرو مشکی به روبه رو چشم دوخته بود …خدا بکشت شعله با این قیافه ای که گرفته الانه که کلی فحش نثارمون کنه درو باز کردم و پیاده شدم خودم و برای شنیدن اولین بدو بیراه آماده کردم

پسره بدون این که نگاهی بهم بندازه گفت: حالتون خوبه مشکلی براتون پیش نیامد درو بستم نگاهی به ماشین پسره انداختم نفس راحتی کشیدم و گفتم: انگار فقط من درب و داغون شدم چشمم به دستی افتاد که بطرفم دراز شد یه دستمال تو دست پسره بود خیره نگاهش کردم نگاهش و به زمین دوخت و گفت:

پیشانیتون زخمی شده داره خون میاد دستمال و گرفتم و تشکر کردم خون رو پیشانیم و پاک کردم و گفتم:بفرمائید خسارتتون چقدر میشه  که تقدیم کنم فقط پای پلیس و وسط نکشید که خواهر من گواهینامه نداره تازه داشت تمرین میکرد … بهتره یسر به خواهرتون بزنید انگار حالشون خوب نیست فورا” تو ماشین و نگاه انداختم ماشین ما به ماشین پسره چسبیده بود رو کاپوت نشستم و خودم و بطرف دیگه سر دادم و در ماشین و باز کردم …

دانلود رمان واپسین تردید
3.89 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان واپسین تردید هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان واپسین تردید

لطفا پس از مطالعه رمان واپسین تردید نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک