دانلود رایگان کتاب کریسمس در خانه خواهم بود اثر ماری هیگینز کلارک
دانلود کتاب رمان کریسمس در خانه خواهم بود اثر ماری هیگینز کلارک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ریگان ریلی، کاراگاه جوانی است که مادرش یکی از نویسندگان معروف کتاب های پلیسی است، ریگان سه روز قبل از کریسمس، در مطب دندان پزشکی با کاراگاه تازه کاری به نام الویرا می شود، در این بین با تلفن به ریگان خبر داده می شود که پدرش به همراه راننده اش به گروگان گرفته شده؛ ریگان در شرایط دشواری قرار گرفته از یک طرف مادرش که نویسنده مشهور و موفق است یک روز قبل در اثر شکستگی پا در بیمارستان بستری شده و از طرف دیگر باید با گروگانگیرها قبل از پایان مهلت مذاکره کند …
خلاصه کتاب رمان کریسمس در خانه خواهم بود
جک ریلی مذاکرات یک ساعته ی خود را با نورا و ریگان و الویرا جمع بندی کرد و گفت: گمان میکنم همه با هم موافقیم خانم ریلی…. نورا حرف او را اصلاح کرد نورا، لطفاً منو نورا صدا كنين. و در دل گفت: شاید هم روزی منو مادر خطاب کردی آه، خدایا اگه به لوک بگم در حالی که او ربوده شده بود من در حال نقشه کشیدن برای شوهر دادن ریگان بودم چی میگه؟ جک ادامه داد: نورا ما پرستارهایی شما رو مرخص میکنیم ممکنه با شما تماس بگیرن هر چه تعداد کسانی که از موضوع با خبر میشن کمتر باشه
بهتره، حالا دلم میخواد کمی استراحت کنین اگه کسی رو بخاطر آوردین که به هر دلیلی کینه ای از شما، لوک یا حتی ریگان داره منو خبر كنين. نورا سرش را تکان داد کف دستش را نومیدانه به پیشانی کشید و گفت: من که چنین کسی رو نمی‌شناسم. _می فهمم. البته در مورد شوهر سابق رزیتا هم تحقیق می کنیم… مکثی کرد و ادامه داد: و باز هم میگم این یارو حتما کسی است که میدونه شما این پول رو در اختیار دارین. الویرا اعلام کرد: به همین دلیل بود که وقتی بعد از برنده شدن در لاتاری از من و
ویلی خواستن یک مصاحبه مطبوعاتی و تبلیغاتی بکنیم به اونا گفتم برن و خودشونو توی یک دریاچه بندازن البته من در چند برنامه ی تلویزیونی شرکت کردم اما خوب همون اندازه کافی بود. جک پاسخ داد: حق با توست الویرا نورا فردا صبح اول وقت با کارگزارتون در پورس سهام تماس بگیرین و از او بخواین یک میلیون دلار از بابت سهام شما وام بگیره و در اختیارتون بذاره مطمئنم بدون احتیاج به ارائه ی توضیحاتی پول رو در اختیار شما میذارن؟ نورا با اطمینان گفت: پول خودمونه کسی نمیتونه
از ما بپرسه میخوایم با پولمون چه کار بکنیم. ریگان از اینکه می دید مادرش روحیه خود را نباخته است احساس رضایت می کرد. _ما هم با بانک فدرال تماس میگیریم تا در جدا کردن اسکناس ها احتیاط لازم را رعایت کنن و رو به ریگان کرد و گفت: شما و الویرا همین الان باید به خونه ی رزیتا برین و با کسی که پیش بچه هاست حرف بزنین، بعد از ملاقات با آن شخص خودتون تصمیم بگیرین که چه چیزهایی را میشه به او گفت، تا حالا افراد ما تلفن رزیتا را تحت کنترل گرفته اند. اگه کسی در خانه رزیتاست…
