دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار اثر شیرین نورنژاد
دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار اثر شیرین نور نژاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دو همسایه با دو دنیا و عقیده ی متفاوت! یک دختر امروزی و باکلاس که زندگیش نظم خاصی دارد و یک پسر لات و ناخلف که کفتربازی یکی از تفریحات اوست! امااا هردو به یک چیزی معتقد هستند، اینکه میتوانند آن یکی را به زانو دربیاروند!! و از خونه ای که حق خودشان میدانند فراری بدهند، سر کینه و لجبازی باهم ازدواج میکنند! هیچکدوم قصد کوتاه آمدن ندارند و هر راهی را امتحان میکنند تا طرف مقابل کم بیاورد اما …
خلاصه رمان بوسه بر گیسوی یار
شکمتو بده تو… نفسم را داخل میکشم سوره پشت سرم ایستاده و با زیپ دامن درگیر است. بار دیگر تذکر میدهد توتر حوری حتما اشتباه شنیدم! چی گفتی؟!
میگم این شکم وامونده تو بده ،تو این زیپ بسته شه دیر شد! خب احيانا اشتباه شنیدم تا حد امکان شکمم را داخل میدهم تا زیپ دامن کنی که یک سایز برایم کوچک است بسته شود. پشیمانی سودی ندارد و سفارش آنلاین بهتر از این نمیشود که حرومش بشه… زنیکه بهش میگم به سایز کوچیک دادی میگه جای دوخت گذاشتیم ببر خیاط واسه ت باز کنه. اگه میخواستم بدم خیاط چرا از پیج تو میخریدم زنگ؟
سوره میخندد پسش میدادی… هنوز هم از مرور مکالمه ام با پشیبان فروشگاه عصبی میشوم پس گرفتنی که نداشتن گفتم ،تعویض گفت پست کن برامون تا دو الی سه هفته دیگه سایز اندازه تو بفرستیم. سه هفته دیگه میخوام واسه سر قبر آیدین خان بپوشم؟ سوره سر بلند میکند و با نگاه گذرایی به صورت برافروخته ام در آینه میگوید: بوسه بر گیسوی یار خوشت اومده ها…. خنده ام را به سختی فرو میدهم، هرچند کمی در میرود. معلوم است که خوشم آمده بزرگترین سوژه ی قرن است ذلیل مرده !! سوره ضربه ای به پشتم میزند.
شکمو بده تووا با هزار ضرب و زور بالاخره زیب بسته میشود. حالا دیگر نفس نباید کشید وگرنه کلیههایم از ناحیه ی شکم پاشیده میشود بیرون
کت تنگ را هم به سختی تنم میکنم و هیچ چیزی نباید حال خوش این روزهایم را خراب کند. هنوز بعد از یک هفته از یادآوری اش شادم و پوست و گوشت و استخوان و حتى سلول هایم حال آمده اصلا به جهنم که کت و دامن تنگ است و به درک که گوشی ام خاموش است و خب به اسفل السافلین که حواسش پرت من شد.
خیلی قشنگ و شاد بود. برای رفع خستگی عالیه. مرسی خانم نورنژاد