رمان شیرینی یک تلخی

رمان شیرینی یک تلخی 1
عنوانرمان شیرینی یک تلخی
نویسندهیگانه اولادی
ژانرعاشقانه، غمگین
تعداد صفحه360
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان شیرینی یک تلخی اثر یگانه اولادی

دانلود رمان شیرینی یک تلخی اثر یگانه اولادی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان در مورد دختریه که طی یکسری از بی فکری ها ده سال از زادگاهش دور میمونه اما سرنوشت بعد از این ده سال چیز دیگری برایش رقم میزند …

خلاصه رمان شیرینی یک تلخی

کنار حوض نشسته بودم که بهادر را دیدم . با همان ساکی که وقتی آمد به همراهش بود ؛ داشت می رفت. فقط لحظه ی آخر نگاهی بسویم کرد و با یک پوزخند در را پشتش بست… همه از صبح زود مشغول جمعو جور کردن بودند. شب قبل درخانه ی عزیز خانوم جون مراسم حنابندان برگزار شده بود که من بخاطر افت فشار اجبارا شب را در بیمارستان گذراندم و نتوانستم در جشن شرکت کنم . مراسم عروسی در یکی از بهترین هتل های شهر برگزار شد. ان روز بعد از خوردن یک ناهار ساده به اصرار سپیده و ناهید دختر عمه هایم به ارایشگاه رفتیم.

چه توی ارایشگاه چه توی راه ان ها انقدر شوخی کردند و سر به سر من گذاشتند که اصلا نفهمیدم کی به هتل رسیدیم. آن شب پیراهن بلند مشکی که انتخاب عاطفه بود را پوشیدم با ان ارایش و مدل موهایم واقعا قشنگ به نظر می رسیدم. صدای اهنگ و دست زدن باعث شده بود صدا به صدا نرسد تازهیک گوشه ی دنج را پیدا کرده بودم که ناهید به دنبالم امد و گفت که عزیز خانوم کارم دارد. در دلمبه خودم گفتم اخر این پیرزن عزیز خانوم جون نگاه عاقل اندر سفیهانه ای بهم انداخت و گفت: چیه؟ حتما الان با خودت میگی این پیرزن غر غرو چی از جونم میخواد؟ هان؟

با گستاخی جواب دادم: تقریبا.. عزیز همان طور که می خندید گفت: بیا اینجا بشین. میگین اینجا بشینم که حواستون بهم باشه! درسته؟ عزیز خانوم جون: هم اره هم نه. در همین هنگام عروس و داماد وارد شدند. نغمه عین مروارید در صدف می درخشید و در کنارهمسرش خوشبخت ترین زن دنیا نشان می داد. خنده ای که برای لحظه ای صورت ان زوج را ترک نمی کرد باعث شد تا اشک من در بیاید… عزیز با نگرانی پرسید: چیه مادر؟ چی شد یهو؟ باز حالت بد شده؟ -نه چیزیم نیست. عزیز خانوم جون: دیشبم که بی هوا حالت خراب شد! نمیخوای چیزی بهم بگی؟

چیزی نیست که بخوام بگم. گفتنی ها گفته شده. عزیز خانوم جون: مادر چرا اینجوری میکنی؟ من که جز خیر و صلاح شما چیزی نمیخوام. (اگه خیر وصلاح اینه باید بگم کارتون خیلی خوب بود.) عزیز خانوم جون: عزیزکم عمر من خیلی کوتاهه اینقدر خون به دلم نکن.. میدونم دلت پره میدونم منو مقصر زندگیت. (میدونی اما به همون خدا داری اشتباه میکنی.) همه چی اونقدری که تو بد میبینی نیست. اصلا حوصله ی نصیحت نداشتم انگار خودش هم متوجه شده شد چون دیگه باهام صحبت نکرد چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای بهادر به گوشم رسید.

دانلود رمان شیرینی یک تلخی
1.32 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان شیرینی یک تلخی هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان شیرینی یک تلخی

لطفا پس از مطالعه رمان شیرینی یک تلخی نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سوفیا
1 سال قبل

قشنگ بود
نسبت به رمان های دیگه که میشه فهمید چه اتفاقی افتاده، یا چه اتفاقی قراره بیوفته، اونجوری نبود
و داستانش جالب بود
به شخصه پسندیدم مرسی از شما💙

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک