کتاب مسیح هرگز به اینجا نرسید

دانلود رایگان رمان مسیح هرگز به اینجا نرسید اثر کارلو لوی

دانلود کتاب مسیح هرگز به اینجا نرسید اثر کارلو لوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

مسیح هرگز به اینجا نرسید” اثری است از “کارلو لوی” که یک پزشک و نقاش و نویسنده ی ایتالیایی بود. این اثر در واقع دربردارنده ی خاطراتی است که “کارلو لوی” در دوران تبعید دوساله ی خود در سال های 1935 و 1936 در یک منطقه ی روستایی در جنوب ایتالیا طی حکومت فاشیستی موسولینی تجربه کرد.
نویسنده در این کتاب به عهدی که با روستاییان بست و به آن وفا نکرد اشاره می کند و آن بازگشت نزد آنها بود که نتواست به انجام برساند؛ با این حال نوشتن کتاب “مسیح هرگز به اینجا نرسید” به نوعی یک بازگشت برای او بود که توانست از میان خاطرات تلخ و شیرین خود در آن روستا، نزد روستاییان خود بازگردد. “کارلو لوی”، پزشک تبعیدی، در خاطراتش به تجزیه و تحلیل اوضاع اجتماعی و اقتصادی مردم روستا پرداخته که از این جهت “مسیح هرگز به اینجا نرسید” را به اثری قابل تامل و خواندنی تبدیل می کند …

خلاصه کتاب مسیح هرگز به اینجا نرسید

در یک بعد از ظهر ماه اوت با یک ماشین قراضه کوچک مرا به گالیانو آوردند. بر دستهایم دستبند بود و دو مأمور دولتی تنومند با نوارهای سرخی پر شلوارهایشان و چهره هایی بیحالت همراهی ام می کردند. علی رغم خواستم به گالیانو آمدم خودم را برای مشکلات آماده کرده بودم. برای اینکه با یک فرمان ناگهانی مجبورم کرده بودند گراشانو را ترک کنم. من در گراشانو زندگی تبعیدی ام را میگذراندم و یاد گرفته بودم که لوکانیا را بشناسم و آن را دوست داشته باشم.

گراشانو مانند تمام مناطق آنجا سفید است و در توک تپه ای بلند و متروک قرار دارد، درست مثل یک اورشلیم کوچک خیالی در انزوای یک بیابان دوست داشتم به بلندترین نقطه دهکده بروم به کلیسا که در باد کوفته می شد، به جایی که چشم می چرخاندی افقی بیکران دیده میشد افقی که از هر زاویه یکسان به نظر می آمد.

روستاها سفید و دور از هم و یکنواخت هر یک روی تبه خود قرار دارد، انگار که در وسط دریایی از خاک گچ واقع شده اند: ایرسینا كراكو مونتالبانو، سالاندرا، پیستیجی گروتوله، فراندينا، سرزمینها و پناهگاههای راهزنان تا آن پایین جایی که شاید دریا قرار دارد، و متا پونتو و تارانتو، به نظرم می آمد که خاصیت پنهان آن خاک عریان را می فهمم و تازه داشت از آن خوشم می آمد؛ بنابراین تغییر آن برایم خوشایند نبود.