کتاب رمان راز حباب ها

دانلود رمان راز حباب ها اثر آگاتا کریستی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان از آن‌ جا شروع می‌شود که آنتونی کید به عنوان کارمند یک تور سیاحتی در آفریقا مشغول کار است و توسط دوست خود جیمی ماک گراث تشویق به ماجراجویی و کنار گذاشتن شغل فعلی‌ اش می‌شود. در یک شب مورد حمله افراد ناشناس قرار می‌گیرد و جیمی به کمک او می‌آید و به پاس این کمک، کنت استیل پیچ قبل از مرگش خاطراتش را به او واگذار می‌کند …

خلاصه رمان راز حباب ها

روزچهارشنبه فرا رسید و ویرجینی راول در لیموزین با شکوه خود از بازی تنیس برمیگشت. در ماشین فکر می‌کرد امروز با آن مردک شیاد دیگر نرم برخورد نخواهد کرد و حتماً مردک خیلی هم غافلگیر خواهد شد. وقتی از اتومبیل پیاده میشد از راننده اش پرسید: والترى حال همسرت چطور است؟ -متشکرم خانم کمی بهتر است در هر حال ساعت شش و نیم دکتر برای عیادت او خواهد آمد. اگر امشب خانم… -نه، برای آخر هفته به چیمنی می‌روم و برای اینکه به ترن ساعت شش و چهل دقیقه برسم یک تاکسی صدا می‌کنم تو می‌توانی به

همسرت برسی. در موقع پیاده شدن وقتی در را می‌بست گفت: در ضمن اگر مجبور هستی همسرت را به ییلاق بیری نگران خرج آن نباش من آن را خواهم پرداخت، خداحافظ. والتری درحالی که بسیار از او تشکر می‌کرد با اشاره ویرجینی ماشین را به حرکت در آورد. ویرجینی در خانه را زد ولی کسی در را باز نکرد او چند بار این کار را کرد. در این موقع جوانی با لباس‌های پاره و ژنده که در دستش بسته‌ای روزنامه بود از پله های منزل ویرجینی بالا رفت تا به او رسید و یک شماره از روزنامه را به طرف ویرجینی دراز کرد. ویرجینی

سری به علامت منفی تکان داد و با لحنی مهربانانه گفت: متاسفم اگر مطالبش جالب بود حتماً یک شماره دیگر می‌ خریدم ولی خیلی نوشته هایش خسته کننده هستند. مرد جوان شروع کرد به خندیدن و با این خنده بی موردش باعث تعجب ویرجینی شد. ویرجینی در قیافه او دقیق شد، دید چهره گندمگون و جذابی دارد ولی در هر حال او یک نمونه از آدم های خنده روی بیکار بود که ویرجینی بدش نمی‌آمد برای او کاری دست و پا کند. در همین موقع در خانه باز شد و ویرجینی با تعجب الیز را دید او دیگر مردک روزنامه فروش و …