کتاب این آهنگ را قبلا هم شنیدهام
عنوان | کتاب این آهنگ را قبلا هم شنیدهام |
نویسنده | مری هیگینز کلارک |
ژانر | معمایی، روانشناسی، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر |
تعداد صفحه | 258 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود کتاب این آهنگ را قبلا هم شنیدهام اثر مری هیگینز کلارک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
زمانی که کِی لنسینگ با مردی ثروتمند به نام پیتر کارینگتون ازدواج میکند، به خوبی از شایعات پیرامون مرگ همسر اول پیتر، گرِیس، آگاه است. جسد گرِیس ده سال پیش و در زمان حاملگی او در استخر خانه پیدا شده بود. کِی درمییابد که پیتر برای مدتی طولانی است که به خوابگردی مبتلاست و از کابوس های گاه و بی گاه نیز رنج میبرد. زمانی که پلیس برای دستگیری پیتر به اتهام درگیری در قتلی دیگر، در خانه شان را میزند، کِی از این میترسد که ممکن است با قاتلی خوابگرد ازدواج کرده باشد و تصمیم میگیرد تا حقیقت پشت این قتلهای اسرارآمیز را بفهمد. اما آیا در رمان من این ترانه را شنیدهام این دو جنایت با هم ارتباطی دارند؟ و چرا هر زمان که کِی به مقبرهی خانوادگی نزدیک میشود، ترانهای نامفهوم و ناشناخته را در ذهن خود میشنود؟ …
خلاصه کتاب این آهنگ را قبلا هم شنیدهام
امروز من با پیتر کرینگتون در نمازخانه کلیسای لیدی چپل سنت پاتریک ازدواج کردم؛ همان جایی که سی سال پیش پدر و مادرم با هم ازدواج کرده بودند. نکته مهم این است که عامل اصلی این کار مگی بود! مهمانی خیریه در خانه پیتر با موفقیت برگزار شد. با کمک زوج پیشخدمت خانه جین و گری بار و رانندهای که استخدام کرده بودم، همه چیز مرتب و منظم بود. کم و کاستی نداشت. نامادری پیتر الین و پسرش برادر ناتنی پیتر هم حضور داشتند. مهمانی با سخنرانی کوتاه پیتر شروع شد. وینسنت اسلاتر هم در تمام مدت حضور داشت ولی بیشتر در حاشیه و نظاره گر بود. خیلی کنجکاو بودم بدانم که او چگونه وارد خانواده کرینگتون شده؟ مانند پدر من پدرش قبلاً در این خانه کار
میکرده یا یکی از هم دانشگاهیهای پیتر بوده؟ پیتر سخنرانی خود را چنین شروع کرد: “خیلی خوب است که هر کس میتواند در کارهای خیریه شرکت کند و نکته مهم آشنایی و همکاریهای دو جانبه بین افرادی است که داوطلبانه در این فعالیتها یا مهمانیها شرکت میکنند. اجازه بدهید که این مهمانی را پایهای برای مهمانیهای سالانه دیگر اعلام کنم. مهمانان شروع به دست زدن کردند. پیتر رو به من که کنارش ایستاده بودم کرد و گفت: کاترین شما موافقید؟ این درست لحظهای بود که من عاشق او شدم یا شاید هم بار اولی که او را در کتابخانه دیدم عاشقش شدم. با خوشحالی جواب دادم: عالی است! روزنامههای روز درباره این مهمانی گزارش مفصلی تهیه و سؤال کرده
بودند که آیا این مهمانی به منزله ورود دوباره پیتر در مجامع عمومی نیست؟ پیتر سپس انگشت شستش را به نشانه موفقیت بلند و شروع کرد به فشردن دست بسیاری از مهمانان که برای تشکر از او دستشان را دراز کرده بودند. بعد پیتر سالن را ترک کرد. سعی کردم ببینم کجا میرود ولی متوجه نشدم. در طول آن روز اطلاعات زیادی از زبان آن دو پیشخدمت درباره پیتر کسب کرده بودم. آن دو به من گفتند که پیتر وقتی دوازده ساله بوده، مادرش را از دست داده و دوره تحصیل دانشگاهیاش را در دانشگاه معروف پرینستون گذرانده و سی و هشت ساله بوده که همسرش در استخر غرق شده. تا لحظه آخر مهمانی چشم به راه بودم که پیتر را باز هم ببینم ولی موفق نشدم. پس از رفتن مهمانان …
- انتشار : 09/12/1403
- به روز رسانی : 09/12/1403