کتاب بنی آدم
عنوان | کتاب بنی آدم |
نویسنده | محمود دولت آبادی |
ژانر | معمایی، درام، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر |
تعداد صفحه | 106 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب بنی آدم اثر محمود دولت آبادی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب بنی آدم نوشته محمود دولت آبادی یک داستان جذاب و معمایی درباره یک دعوای خانوادگی است که زندگی یک زوج را به هم میریزد. اما در پس زمینه این دعوا، رازهایی پنهان شدهاند که موجب اتفاقات عجیبی میشوند. تام و کارن، زوجی خوشبخت به نظر میآیند، اما یک شب وقتی تام به خانه برگشته، متوجه میشود که همسرش کارن ناپدید شده است. این اتفاق باعث تحولات غیرمنتظرهای در زندگی آنها میشود. همچنین، وقوع یک تصادف عجیب در محله و بازگشت کارن به خانه، رمزهای جدیدی را آشکار میکند که اثرات عمیقی بر زندگی آنها دارد. این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای جنایی و پلیسی با داستانی پیچیده و جذاب مناسب است …
خلاصه کتاب بنی آدم
آن کس که روی صندلی – شاید هم روی مبل نشسته بود، چهرهاش دیده نمیشد. هیچ وقت چهرهاش دیده نشده بود. دیگری، هر کس که بود، از پشت در بسته پاره کاغذی را توی درز در میگذاشت و میرفت و منظور از هر کسی همان شخصی بود که شبیه خودش بود چیزی مثل سایهی خودش که صبحانه را میتوانست این سوی در بگذارد روی میز کوچکی که بر چهار گوی لغزان در زیر پایههایش حرکت میکرد. اگر این یک تصویر سینمایی تصور شود و بنا باشد اسمی روی چنین تصویری بگذارند و البته اگر دوربین از بالای تاق نگاه میکرد، میشدش گفت یک لانگ شات؛ تصویری پر از فضای خالی، جایی مثل تالاری بدون اشیای لوکس که انتظار میرفت در چنان فضایی باشد. اما اگر آن دوربین
خودکار اجازه میداشت که پیش برود میدانست که باید در نقطهی مقرر بایستد و آن نقطه همان جایی بود که اصطلاح میشد اور شولدر؛ یعنی درست پشت شانه. به این ترتیب آن چه در نگاه دوربین بود یک صفحهی -نه چندان عريض- تلویزیون بود که چیز مهمی روی صفحهاش حرکت نمیکرد. حتا مستند حیوانات. تعجب ندارد؛ روی صفحه یک بازی جریان داشت. از همان بازیها که این روزها بهش میگویند پلی و کودکان کنجکاو در همه جای عالم خودشان را با آن سرگرم میکنند. حالا هم روی صفحهی تلویزیون همان بازی جریان داشت. یک بازی تازه به بازار آمده. غولها بودند و غولهای دیگر بودند و غولهای دیگر که در یک سرزمین دنبال گنج میگشتند و باز هم
غولهای دیگری که طلسم گنج بودند که از عهد دقیانوس همان جا ایستاده بودند نگهبانی میدادند تا اگر روزی روزگاری غولهایی آمدند و مسیرها را پیدا کردند و خواستند به گنج نزدیک بشوند از خواب هزاران ساله بیدار شوند و با غولهای تازه رسیده بجنگند. بماند که آن موجودات عجیب و غریب مسلح و مجهز به سلاحهای گرم عجیب و غریب هم بودند. مثلاً با یک شلیک هر گلوله میشد ستون معبد یا هر بنای دیگری را که فرض شده بود به خاکستر تبدیل کنند. در نتیجه دود و آتش بود که روی صفحهی مربوطه به هوا میرفت یا به سوراخهایی که در کف پدید آمده بود و لحظه به لحظه انباشته میشد از خاکستر و جنازههای واژگون در چاههای -انگار- دوزخ. اما در این بازی یک دوشیزه هم بود …
- انتشار : 16/11/1403
- به روز رسانی : 19/11/1403