رمان سکوت سایه ها بهاره شریفی

رمان سکوت سایه ها
عنوانرمان سکوت سایه ها
نویسندهبهاره شریفی
ژانرعاشقانه , اجتماعی
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان سکوت سایه ها اثر بهاره شریفی

رمان سکوت سایه ها
رمان سکوت سایه ها

دانلود رمان سکوت سایه ها اثر بهاره شریفی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان این رمان فوق العاده در مورد گروه آفتاب (انجمنی سیاسی ، اجتماعی) متشکل از تعدادی دانشجو به سرپرستی سید علی است، عارفه که برای ادامه ی تحصیل از کرمان به شهر دیگری رفته به همراه سارا و مریم که عضوی از این گروه اند زندگی می کند و به دلیل ترس از تنهایی که ناشی حادثه ای تلخ در کودکی اش است به اجبار در گروه حاضر می شود ، او علی سرپرست تیم را به خوبی می شناسد ، این آشنایی و شناخت به سال ها قبل و ماجرایی که علی هیچ اطلاعی از آن ندارد باز می گردد ، این رمان در دو زمان حال و گذشته روایت می شود ، عارفه دختری مهربان ، آرام و ترسو و علی پسری مغرور و یک دنده …

خلاصه رمان سکوت سایه ها

پس یحیی کو؟ … نمی دونم مگه نیامده؟ … نه من باز یه کار سپردم دست این … علی بعد از این حرف از روی سن پائین پرید و صدایش را کمی باالتر برد و گفت: یاشار بابا گفتم میزارو بیارین دیگه … چقدر بگم … و در حالی که کاغذهای توی دستش را لوله می کرد چرخید به سمت نیما و گفت: حواست به اینا باشه من برم ببینم این یحیی کجا موند … بعد نگاه نگرانی به ساعتش انداخت و در حالی که از سالن آمفی تاتر خارج می شد به حسین که داشت همراه یاشار میز را به سمت سن می برد گفت:

من یه سر بزم سمعی بصری یحیی باز معلوم نیست کجا مونده …هر دوتا میز و بذارین رو سن صندلی یادتون نره … حسین که بخاطر جابه جا کردن میز نفس نفس می زد گفت: این یحیی همین جوریه رفتنش دست خودشه برگتنش دست خداست … علی عصبی سرش را تکان داد و در حالی که باز به ساعتش نگاه می کرد از در خارج شد ولی هنوز راهرو را تمام نکرده بود یحیی در حالی که جعبه ای در آغوشش بود دوان دوان به او نزدیک شد … علی هم چند گام باقی مانده را به سمت او رفت و در حالی که توی جعبه را نگاه می انداخت گفت:همه چیز و آوردی؟ آره بابا … تقصیر این مرتیکه یوسفیه من دیروز بهش گفتم کی میام وسایل و می برم الان رفتم نبود …

علی سری تکان داد و دوباره نگاهی به ساعتش انداخت و گفت: دیر شد … اه که من آرزو کردم یه بار همه چیز سر وقت باشه … با هم که وارد سالن شدند چند نفری آمده بودند … علی و یحیی هر دو از پله سن بالا رفتند و همان موقع از آن طرف مریم و سارا هم رسیدند …

لینک دانلود جهت حمایت و درخواست نویسنده حذف شد

لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان سکوت سایه ها هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان سکوت سایه ها

لطفا پس از مطالعه رمان سکوت سایه ها نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیانا
2 سال قبل

لینک دانلود نداره

زهرا
3 سال قبل

خیلی رمان جذاب و دوست داشتنیه…پیشنهاد میکنم حتما بخونید

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک