کتاب تاریخ فلسفه غرب
عنوان | کتاب تاریخ فلسفه غرب |
نویسنده | مصطفی ملکیان |
ژانر | تاریخی، فلسفی |
تعداد صفحه | 287 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود کتاب تاریخ فلسفه غرب اثر مصطفی ملکیان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب تاریخ فلسفه غرب مجموعه درسهای استاد مصطفی ملکیان است که در جمع دانش پژوهان دفتر همکاری (بعدا پژوهشگاه) حوزه و دانشگاه در بین سالهای ۱۳۶۹، تا اواخر سال ۱۳۷۳ القاء شد. پس از آن ابتدا نوارهای درس به صورت کتبی درآمدند و بعد کار ویرایش و آماده سازی نهایی آن در چهار جلد بین سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶ برعهدۀ سعید عدالت نژاد بوده است. در این سیر تاریخ فلسفه که از تالس شروع میشود و به فیلسوفان تحلیل زبانی خاتمه مییابد، از دو مکتب «پراگماتیسم امریکایی» و «ایده آلیسم خام آلمانی» سخنی به میان نیامده است. همچنین به دلیل تنگی وقت به دو مکتب «فلسفه قرون وسطای مسیحی» و «فلسفه معاصر» آنچنان که باید و شاید پرداخته نشده است …
خلاصه کتاب تاریخ فلسفه غرب
در باب غایت حیات آدمی، نظر فیثاغورس این بود که غایت حیات آدمی ارتباط او با خداست و اساساً ارزش و هدف حیات انسانها به این است که با خدا ارتباط پیدا کنند. باید توجه داشت که وقتی میگوید خدا، نباید ذهنمان متوجه خدای پاک، مجرد و پیراستهای که در دین اسلام مطرح است بشود بلکه همانطور که در آینده توضیح خواهیم داد تفکیک دقیق بین مادی و مجرد از زمان سقراط به بعد رخ داده است و بنابراین در زمان فیثاغورس هم تلقی شان از خدا، چنان موجود پاک و پیراسته و منزه از زمان و مکان و… نبوده است. علاوه بر اینکه تصور شرک آمیزی در یونان قدیم از خدا وجود داشته است و قائل به خدایان بودهاند و حتی در عبارت
Relation to Divine که به معنای ارتباط با خدا است، کلمه Divine هیچگاه به معنای خدای احد واحد نیست، بلکه خدای واحد را با کلمه God نشان میدهند. فیثاغورس معتقد بوده است که غایت حیات آدمی ارتباط الهی یافتن است، باید بکوشیم با خدا ارتباط پیدا کنیم و در غیر این صورت زندگی ما به غایت روحانی خودش نرسیده است. ممکن است زندگی ما به غایت زیست شناختی خودش برسد ولی به غایت روحانی رسیدن امر دیگری است که تنها در سایه ارتباط با خدا حاصل میشود. به نظر او اثری که ارتباط با خدا در زندگی آدمی دارد، این است که زندگی فردی و اجتماعی انسانها را نظم میدهد، هر که به خدا نزدیک میشود زندگی فردی
و اجتماعیاش نظم و سامان مییابد. در مورد زندگی اجتماعی او میگوید: قانون اساسی و سایر قوانین و حقوقی که در یک اجتماع وجود دارد تنها در سایه ارتباط با خدا معنا پیدا میکند. به تعبیری وقتی فردی با خدا مرتبط میشود علم پیدا میکند که چه باید بکند و چه نباید بکند. چه در زندگی خودش و چه در ارتباط با دیگران بنابراین قوانین و حقوقی معتبرند که از این ارتباط الهی نشأت پذیرفته باشند و به تعبیر ساده تر شما «خود قانونگذار» نمیتوانید باشید چون نظم یعنی رعایت قوانین پس وقتی میتوانیم منظم باشیم که قانون داشته باشیم و طبق آن قوانین حرکت کنیم و چون انسان خود قانونگذار نمیتواند باشد، بنابراین به منبعی احتیاج دارد …
- انتشار : 25/08/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403