کتاب یادگار زریران

دانلود کتاب یادگار زریران اثر ژاله آموزگار به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

“یادگار زریران” اثری است به کوشش دکتر “ژاله آموزگار” که عنوان یک کتاب حماسی و پهلوانی از ایران میانه زرتشتی است که به صورت دست‌ نویس باقی‌مانده و یکی از نخستین نمونه‌های بازمانده از شعر حماسی ایرانی است. این متن گرانبها حکایت از مرگ قهرمان اسطوره‌ای به نام زریر دارد و انتقامی را که بر مرگ او می‌رود، به زیبایی توصیف کرده است …

خلاصه کتاب یادگار زریران

به نام دادار اورمزد و مروای سرنوشت نیک، تندرستی و دیر زیستی برای همه نیکان و نیکوکاران، بویژه آن که این برای از نوشته می‌شود. ۱. این (نوشته) را یادگار زریران خوانند. بدان گاه نوشته شد که گشتاسب (=ویشتاسب) شاه با پسران، برادران، شاهزادگان و همالان خویش این دین ویژه مزدیسنایی را از اورمزد پذیرفت. ۲. پس ارجاسب، خداوندگار خیونان را آگاهی آمد که گشتاسب شاه با پسران، شاهزادگان، درباریان و همالان خویش، این دین ویژه مزدیسنایی را از اورمزد پذیرفت. ۳. پس دشواری گرانی برای ایشان بود. ۴. و از سوی ایشان بیدرفش جادوگر و نامخواست هزاران با دو بیور سپاه گزیده به پیام آوری به ایران شهر آمد. ۵. پس جاماسب پیشینیان سالار (=صدر اعظم)، زود

اندرون اندر شد و به گشتاسب شاه گفت: که از سوی ارجاسب خداونگار خیونان دو فرستاده آمده است که در همه کشور خیونان از ایشان نژاده تر نیست. ۶. یکی بیدرفش جادوگر و دیگری نامخواست هزاران، دو بیور سپاه گزیده همراه دارند و گویند که ما را به پیش گشتاسب شاه اندر هلید‌. ۷. گشتاسب شاه گوید که ایشان را به پیش او اندر هلند. ۸. آنان اندر شدند و به گشتاسب شاه نماز بردند و نامه را دادند. ۹.ابراهیم دبیران مهست (=بزرگترین دبیران، دیوان سالار) بر پای ایستاد، نامه را بلند خواند. ۱۰. به نامه چنین نوشته شده بود که: شنیدم که شما خدایگان این دین ویژه مزدیستایی را از اورمزد پذیرفتید، اگر از آن باز نایستید آنگاه از آن بر ما زبان و دشواری گران می‌تواند باشد.

۱۱. ولی اگر شما خدایگان را پسند افتد، این دین ویژه را رها کنید. با ما هم کیش باشید در این صورت شما را همچون سرور خدمت کنیم و سال به سال به شما زر و سیم بسیار، اسب نیک بسیار و گاه شهریاری بسیار دهیم. ۱۲. و اگر این دین را رها نکنید و با ما هم کیش نباشید پس بر شما بَر رسیم و خوید خوریم و خشک سوزانیم و چهارپای و دوپای از کشور برده گیریم و آنگاه شما را به بندگران و دشواری کار فرماییم. ۱۳. پس گشتاسب شاه چون آن سخن ایشان شنید، (بر او) دشواری گران بود. ۱۴. سپس آن تهم سپاهبد نیو، زریر، چون دید که گشتاسب شاه اندیشناک شد، زود اندرون اندر شد. ۱۵. و به گشتاسب شاه گفت که: اگر شما خدایگان را پسند افتد، من فرمان دهم این نامه را پاسخ کنند …