رمان افگار

عنوانرمان افگار
نویسندهف میری
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه4629
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان افگار اثر ف میری  به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

عاشق بودند، هردویشان! جانا، دختری که آبان را چونان بتی می‌پرستید، و آبان، مردی که جانا برایش به معنای جان بود. اما عشقشان نفرین‌ شده بود، شبی که قرار بود آغاز خوشبختی‌شان باشد، به کابوسی بدل شد، شبی که جانا را راهی زندان کرد و آبان را به تخت بیمارستان کشاند! حالا، سال‌ها بعد، جانا، زخمی از گذشته و تازه آزاد شده، دوباره پا به عمارت مجدها می‌گذارد، به امید یافتن عشقی که از دست داده بود. اما آبانِ امروز، آن مرد عاشق دیروز نیست. سال‌هاست که فراموشی گرفته و دیگر هیچ نشانی از عشقش به جانا در نگاهش دیده نمی‌شود …

خلاصه رمان افگار

پزشک شیفت درمانگاه با وارد شدن برزگر و دیدن دخترکی نیمه جان که با خود حمل می‌کرد. برای کمک به طرفشان پا تند کرد. چشمان دو پرستار و زندانی‌هایی که در درمانگاه حضور داشتند هم با کنجکاوی به روی دختر تازه وارد برگشت. برزگر پس از دراز کردن دخترک نگاهش را در درمانگاه چرخاند و چهار زندانی دیگر که در حال درمان و استراحت بودند را از نظر گذراند و رو به سودابه عبداللهی پزشک زندان کرد و با صمیمیت لبخندی زد. -سودابه جان فکر می‌کنم فشارش افتاده دست و پاش خیلی سرده، ببین براش چیکار می‌تونی بکنی. سودابه سری به نشانه فهمیدن تکان داده و پس از معاينه دختر و پرسیدن چند سوال که همه شان هم بی‌جواب ماند، سرمی نمکی برایش وصل کرد و پیش

برزگر که روی صندلی کنار میز جاگیر شده بود برگشت. چشمان جانا بی هدف خیره به قطره‌های سرم و مغزش پر از تهی بود. همچنان هیچ کدام از اتفاق‌هایی را که برایش افتاده بود را درک نمی‌کرد. شکی که بهش وارد شده بود آنقدر بزرگ، غیر قابل باور و وحشتناک بود که انگار مغزش پرده‌ای سفید ما بین او و آنچه که اتفاق افتاده و شاهدش بوده کشیده و توانایی تجزیه و تحلیلش را غیر فعال کرده بود. برای همین همچون افرادی که دچار زوال عقلی شده‌اند سعی می‌کرد اما نمی‌توانست هیچ چیزی را درست به خاطر بیاورد. معنای کلمات را می‌فهمید، اما درکی از اینکه برای چه موقعیتی و به چه مفهومی به کار می‌روند را نداشت. حتی معنای قاتل، کلمه‌ای که این روزها شاید بیش

از صدها بار به او نسبت داده شده بود را می‌دانست اما اینکه چرا و به چه دلیلی به او همچین نسبتی می‌دهند را درک نمی‌کرد.. گویی خاطرات چند دقیقه قبلش را هم فراموش کرده بود که هاج و واج به درو دیوار نگاه می‌کرد. و فکر می‌کرد که چرا در این اتاقک درمانگاه مانند حضور دارد. خسته از این همه درگیری ذهنی چشمانش را به امید آرام گرفتن هیاهو به راه افتاده در سرش بست. سودابه لیوان‌های چای را پر کرد و یک لیوان را روی میز به طرف لیلا سر داد و همانطور که پشت میزش می‌نشست پچ زد: چند سالشه؟ ليلا با نگاهی به دخترک شانه بالا انداخت و همانطور آرام جواب سودابه را داد: نمی‌دونم ولی خیلی که باشه ۲۰ سالشه. سودابه با تاسف نگاهی به دختر انداخت …

دانلود رمان افگار جلد اول
16.44 مگابایت
PDF
دانلود رمان افگار جلد دوم
11.08 مگابایت
PDF
Picture of Mehdi Ansari
Mehdi Ansari
من، مهدی انصاری، مدیر و بنیان‌گذار رمان بوک (RomanBook.ir)، با عشقی ژرف به ادبیات فارسی و جهان، بستری برای گردآوری، ویرایش و عرضه رمان‌های فارسی و خارجی و همچنین پرورش نویسندگان فراهم کرده‌ام. هدف و رسالت من، حفظ اصالت و ترویج ادبیات داستانی فارسی و پیوند دادن قلم‌ها و اندیشه‌هاست. رمان بوک نه یک سایت، بلکه آرمانی برای شکوه دوباره ادبیات فارسی است.
دیدگاه کاربران درباره رمان افگار
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها