رمان عروس مرده
عنوان | رمان عروس مرده |
نویسنده | مژگان زارع |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 1848 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان عروس مرده اثر مژگان زارع به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سارا روز عروسیش تصادف میکند و میمیرد، او هیچ وقت زندگی مشترک را تجربه نمیکند اما فرصت پیدا میکند قبل از جدا شدن کامل روحش از دنیا ببیند که چه حوادثی بر سر راه اطرافیانش قرار میگیرد! او میبیند که مرگش چطور باعث تغییر سرنوشت دوربریهایش به خصوص شوهرش میشود و در آخرین لحظههای بودنش میان زمین و جهان دیگر دعا میکند که هیچ وقت خدا هیچ کسی را به حال خودش وانگذارد، این که چرا سارا این دعا را بر زبان میآورد دلیل نوشته شدن این رمان است …
خلاصه رمان عروس مرده
روز دومی است که برگشتهای سر کار و هنوز هیچ خبری نیست. مامان میگفت امروز قرار است بیایی خانه ما برای چی؟ تو که هنوز دلیل این عزا را پیدا نکردهای. مامان صبح جلو روی سروین گفت میخواهی بیایی خانه ما بعد بابا گفت سر خاک هم رفته؟ مامان بغض کرد و بابا به غلط کردن افتاد بابا جان؟ تو چرا این قدر سادهای؟ مردن من فرمول ریاضی است که حلش کنی و تمام شود؟ مامان تا آخر عمر هم باور نمیکند من رفتهام زیر خاک بعد تو یک راست می روی سراغ این سوال؟ چرخیدم دور مامان “درد و بلات بخوره توی سر نداشتهی من اشک نریز این قدر دلم خون شد.” مامان ساکت شد. مادرها صدای بچههایشان را بعد از مردن میشنوند؟ لابد میشنوند برای همین
مامان ساکت شد. سروین دستش را مشت کرد و توی جیب مانتویش فشار داد میدانم کجا رفت. تو هم خیلی زود میفهمی. حالا برویم سراغ پروندهمان. گفتند هنوز نفهمیدهاند ماشینی که به ما زده مال کی بوده است. اما تو باید بفهمی خیلی سخت نیست فکرت را جمع کن. گرفتی چی گفتم؟ آفرین. میدانستم زود میفهمی ولی کار تو نیست. تو باید بیفتی دنبال قاچاقچیها، پیدا کردن قاتل من مربوط به اداره راهنمایی رانندگی است. چه اسم مسخرهای راهنمایی و رانندگی. راهنمایی کی؟ راهنمایی دیوانههایی که مردم را وسط عروسی عزادار میکنند؟ رانندگی، من مطمئنم آن کسی که به ما زد رانندگی نمیکرد. پرواز میکرد. غیر از این بود وقتی من خم شدم گل روی لباسم را مرتب کنم،
میفهمیدم قرار است بمیرم. کسی که من را کشت با عزراییل کورس سبقت گذاشته بود. گفتند دوربینهای سر چهارراه خراب بوده است. خب این که ناراحتی ندارد. خودت بودی که گفتی بودجه ندارید. گفتی پلیسهای این خاک خیلی شریف هستند که با این پولها جانشان را میگیرند کف دستشان میروند دنبال تبهکاران گفتی مردم خیال میکنند همه پلیسها رشوه میگیرند اما این طوری نیست. گفتی من پلیسهایی را میشناسم که لب مرز به خاطر جوانهای مردم با تفنگهای زنگ زده پاس میدهند. همانهایی که دلشان نمیخواهد بچههای مردم معتاد شوند. گفتی سارا میدونستی پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران یکی از قویترین پلیسهای دنیاست؟ چقدر افتخار میکردی …
- انتشار : 26/11/1403
- به روز رسانی : 01/12/1403