رمان بیصدایی
عنوان | رمان بیصدایی |
نویسنده | ریچل مید |
ژانر | فانتزی، عاشقانه، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر، ادبیان نوجوانان |
تعداد صفحه | 352 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان بیصدایی اثر ریچل مید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در کتاب، با دختر شجاع و فداکاری آشنا میشوید که با سلاح صدا به جنگ تهدیدات بزرگی علیه دهکدهاش میرود. این اثر فانتزی و هیجانی مضامینی همچون عشق، فداکاری و شجاعت را با چاشنی داستانهای افسانهای و اسطورهها به زیبایی به تصویر میکشد …
خلاصه رمان بیصدایی
کل مدتی که همراه ژانگ جینگ به طرف مدرسه برمیگردیم، تصویر لیوی و پدرش حتی برای یک لحظه هم از جلوی چشمهایم پاک نمیشود. دیدن ژانگ جینگ دوباره من را یاد بائو انداخت؛ و به این فکر کردم که چطور هر دو نفرشان ناامیدانه تلاش میکنند مشکل بیناییشان را از بقیهی اهالی دهکده پنهان کنند. چند نفر دیگر از مردم دهکده چنین شرایطی را دارند؟ و چند نفر دیگرشان هستند که آرام آرام به سمت تاریکی قدم برمیدارند؟ وقتی که کار عصر گاهی مان یعنی نقاشی کردن مشاهدات امروز را شروع میکنیم، به سختی میتوانم تمرکزم را حفظ کنم. ذهنم مدام بین اتفاقهای مختلف در رفت و آمد است و همین کارم را سخت و سرعت عملم را کند میکند.
آن قدر که ارشد چن وقتی میان تابلوها قدم میزند و به کار شاگردها شرک میکشد به من تذکر میدهد. او با لحن خشکی میپرسد: فی دوباره رفتی تو عام خواب و رؤيا؟! باز داری به یه سری رنگهای زیبا فکر میکنی و به چیزهایی که دلت میخواد بکشیشون؟! به دروغ میگویم: بله! اصلاً دلم نمیخواهد چیزی را که واقعاً ذهنم را به خودش مشغول کرده برای او تعریف کنم. -من رو ببخشید استاد میدونم کارم اشتباه بوده. او میگوید: ذهنی مثل ذهن تو با این همه استعداد یاد گرفتن چیزهای تازه و کشیدن نقاشیهای رنگارنگ نباید با کشیدن چیزهای بی معنی هدر بره… ولی متأسفانه اینجا مجبوریم به کشیدن چیزهای
ضروری برای مردممون فکر کنیم؛ این چیزیه که توی سرنوشت ما نوشته شده. من به نشانهی فهمیدن حرفهایش به او تعظیمی میکنم و بعد میگویم: بهتون قول میدم تا وقتی که کارم رو بدون هیچ عیب و نقصی تموم نکردم، به تختخواب نرم. وقتی کارم تمام میشود و بالاخره به خوابگاهمان برمیگردم، بقیهی دخترها خیلی وقت است که خوابیدهاند. تازه دراز کشیدهام که یادم میافتد اصلاً فرصت نکردم تابلوی ژانگ جینگ را بررسی کنم. البته وقتی نقاشی خودم تمام شد آن قدر خسته بودم که حتی اگر تابلوی او را هم میدیدم احتمالاً کاری از دستم برنمیآمد برایش انجام دهم. ما هنوز فردا صبح زود را هم برای ثبت مشاهداتمان فرصت داریم …
- انتشار : 13/07/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403