دانلود رمان اکو اثر مدیا خجسته
دانلود رمان اکو اثر مدیا خجسته به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نازنین، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربهی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد! برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند، در جریان سیل ۹۸، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیل زدگان به منطقه ای در جنوب فرستاده میشود و همه چیز برای او، بعد از آشنایی با رها سلطانی، سروانِ ارتشی که مانندِ او برای کمک به سیل زدگان اعزام شده و همکاریِ پر چالششان تغییر میکند …
خلاصه رمان اکو
صدای پاهای شتاب زدهای را که از راه پله میآمد شنید سریع سایه بان را پایین دادو نگاه دوباره ای به گوشه لبش انداخت میدانست این زخم تازه محال است از چشم آتش پاره ای که در حال پایین آمدن از پله هاست دور بماند. نفس کلافه اش را بیرون داد و سریع پاکت سیگارش را از روی داشبورت برداشت هنوز کامل از ماشین پیاده نشده بود که صدایش را از پشت سر شنید. -چقدر دیر کردی عمو مادری دیوونه شد. همین که خواست در را ببندد، درخشش چیزی درست زیر صندلی کنار راننده توجهش را جلب کرد خم شدو برش داشت دستبند طلای کوچک و بچگانه ای بود. _عمو؟ سریع زنجیر را
داخل جیب شلوارش گذاشت اما پاکت مشکی میان دستانش از چشمهای تیزبین دختر دور نماند. -هيع واای اگه مادری بفهمه. سریع دستش را جلوی دهن او گذاشت و گفت: جرات داری چیزی بگو بیتا ببین اونوقت بقیه گیساتم من میبرم یا نه. بیتا ابرو بالا انداخت و سرش را عقب کشید انگشتانش را به هم مالید و گفت: میدونی که خرج داره! چشم غره ای به دختر رفت همانطور که لباسها را از صندلی عقب برمیداشت زمزمه کرد: تو خواب ببینی پاکوتاه همون باری که شارژ ده هزار تومنی رو تو سه روز تموم کردی گوشمو کشیدم. صدای جیغ دخترک از پشت سر گوشش را خراشید: گفتم که کار من
نبود دوستم همش و حروم کرد بعدم بهم نگو پا کوتاه آلرژی گرفتم به این اسم دیگه. به سمتش برگشت و موهای کوتاه روی پیشانی اش را با دست نامرتب کرد: به من نگو به مادریت بگو که این اسم و روت گذاشت. دخترک غرغرکنان گفت: آخه مادری از مد چی میدونه؟ از نظر اون هر کی موهاشو مدل بده شبیه سگ و گربه میشه. به لباسی که روی دست عمویش بود اشاره دادو گفت: نگانگا توروخدا عمو رها این گلای گنده روی کتشو ببین. لباس نیست که دسته گله. هرچی بهش میگم این چیزا الآن مد نیست انگار نه انگار ارزش من به عنوان جوان ترین عضو این خونه اصلا حفظ نمیشه …
ب عنوان کسی ک رمانای خیلی زیادی خونده معتقدم اکو یه شاهکار بود
با اینکه دوس داشتم جریان عروسیم هرچند کوتاه آورده بشه ولی در حالت کلی ی رمان کاملا متفاوت و دلنشین بود ک از خوندنش بینهایت لذت بردم
رمانای قشنگی ک ارزش خوندن داشته باشن زیاد نیست
و رمان اکو یکی از همون رمان های انگشت شمار بود ک خوندنش صرفا وقت گذروندن نبود
می تونید پی دی افش رو بران ایمیل کنید؟؟؟
رمان قشنگی بود
بعضی قسمتاشون واقعا همراهشون زندگی کردم مخصوصا اون چند ماهی که برا کمک رفته بودن اون قسمتاش عالی بود انگار واقعا با جون و دل نوشته شده بود شخصیت پردازی عالی
تیپ سازی هم عالی
اما یکم اخراش یکم عجله ای شده بود دوست داشتم یکم بیشتر در موردش نوشته بشه انقدر سریع از ماجرای خاستگاری دوم رد نشه و یکمم از زندگی دونفرشون گفته شه
اما با این وجود من رمان گوش ماهی رو هم قبلا خونده بودم و این رمان نسبت به اون رمان پختگی بیشتری داشت و در کل من با این رمان زندگی کردم
و در اخر این رمان پیشنهاد میشهمن 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻