رمان همان تلخ همیشگی
عنوان | رمان همان تلخ همیشگی |
نویسنده | مائده فلاح |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1982 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان همان تلخ همیشگی اثر مائده فلاح به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دختری بود که شاهد خودکشی دخترعمه خودش بوده و از علت آن هم که به دلیل نامردی شوهرش بوده، خبر داشته است، یکتا هم برای انتقام به شوهر دختر عمه اش نزدیک میشود ولی برادر زن او اجازه نمیدهد که یکتا به زندگی خواهرش صدمه بزند …
خلاصه رمان همان تلخ همیشگی
کیفم را برداشتم و با طمانینه از جایم بلند شدم صدای پایی از راه پله ها آمد. کسی به حرف های ما گوش میداد امیدوار بودم نوشین باشد. سعی کردم با حرکاتم بیش از این اعصابش را به هم بریزم دست بردم و دو طرف پالتویم را مرتب کردم برای رفتن هم میتوانستم از پشتش بگذرم و هم از مقابلش ترجیح دادم از مقابلش بگذرم. رو به رویش نیم رخ ایستادم و به چشم هایش زل زدم کشدار گفتم: اصلا از مهمون نوازیتون راضی نبودم اگر یک آدامس هم گوشه دهانم بود این ژستم تکمیل میشد. نگاه از صورتم گرفت و
رو برگرداند. از کنارش گذشتم و مقابل در کفشم را پوشیدم موهایم را با دستم از مقابل صورتم کنار زدم و به داخل شالم هل دادم نمایش تمام شده بود. از پله ها پایین رفتم و وارد حیاط شدم. صدای در ساختمان را شنیدم به عقب برنگشتم. کسی دنبالم میآمد. انگار عجله هم داشت قدمهایش تندتر شده بود به در حیاط رسیده بودم دررا باز کردم و بیرون رفتم برگشتم تا در را ببندم بین چهارچوب در ایستاده بود چشم در چشم شدیم یکی از چشمهایش را ریز کرد: دورو بر ما نپلک منو نبین شیک میپوشم شیک حرف میزنم ادای آدم های
با کلاس رو در میارم؛ تو من یه حیوون زندگی میکنه که خیلی خوب دریدنو بلده متوجهی بعد کمی مکث ادامه داد: عزیزم؟ یقه پیراهن سفید و جذبش برگشته بود دست جلو بردم یقه پیراهنش را مرتب کردم کمی جا خورد، اما به روی خودش نیاورد دستم بند یقهاش بود. با لحنی که آرامش ساختگی را به آن تزریق کرده بودم گفتم: اتفاقا تو من هم حیوون زندگی میکنه از این نظر با هم نقطهی مشترک داریم ولی نه فقط یه حیوون چند تا حیوون! دستم را از یقه اش پایین تر آوردم و لبه یقه اش را بین انگشت شست و اشاره ام گرفتم …
- انتشار : 19/10/1401
- به روز رسانی : 20/09/1403
رمان زیبایی بود فقط پایانش یکم زود تموم شد
رمان خوبیه، خوندنش رو پیشنهاد میکنم فقط کاش قصه اصلی بهتر توضیح داده میشد و جمع بندی بهتری داشت.
باب میلم نبود… نحوهی نگارش داستان و بیانش خوبه اما تو عمق ماجرا نمیره و همش پرش میکنه!
مخصوصا جایی که به نتیجه رسید خیلی زود داستان جمع شد