رمان کمی برایم عشق دم کن
عنوان | رمان کمی برایم عشق دم کن / pdf |
نویسنده | شهلا خودی زاده |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1579 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان کمی برایم عشق دم کن اثر شهلا خودی زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مهندس جوانی که توانسته، مهارت و توانایی و شایستگی خود به عنوان یک خانمِ مهندس، به تمام همکاران و اطرافیانش اثبات کند، حالا او وارد یک کمپ پر از مرد شده تا جایگزین معاون یک پروژه (پل سازی) شود، اما مدیر پروژه کسی نیست جز (یاشار توانا) مهندسی به شدت ضد زن! او اجازه ورود هیچ خانمی را به کارگاهش نمیدهد، ورود نوشین همزمان است با کارشکنی های زیادی برای از بین بردن این پروژه اما …
خلاصه رمان کمی برایم عشق دم کن
پوست سبزه ای داشت و لاغر و ظریف بود که همین سنش را کم نشان می داد امابا توجه به آنچه از پروژه های کار کرده اش می گفتند حداقل ۳۰ سال را داشت. گوشه لبم را به دندان گرفتم و کفری شروع به جویدن کردم. با امیر داشتند توی محوطه میچرخیدند ظاهرا نیامده خواسته بود تا کارگاه و محوطهی دور و بر را ببیند. شاید هم میخواست با کمی فرصت به من از شدت عصبانیتم کاسته شود. لقب معاونت پروژه زیادی برای این خانم بزرگ بود. بی اختیار پوزخند زدم: هه نوشین مجد تو هنوز منو نشناختی. با قدم های
بلند به طرف میزم رفتم و پشت آن نشستم. بی سیم را برداشتم و از امیر خواستم به همراه آن خانم به اتاقم بیایند. سر فرصت می گفتم تا رزومه اش را دربیاورد. لازم بود بدانم این همه منم منم از کجا سر چشمه می گیرد. دقایقی نگذشت که هر دو وارد اتاقم شدند و مقابلم ایستادند. نگاهم را بالا کشیدم و تیز و برنده به چشمانش دوختم. سرش را به معنی «چی میگید یا چیزیه؟» تکان داد. ظاهرا پررو تر از این حرف ها بود که با نگاهم حساب کار دستش بیاید. برگه ای را مقابلش گذاشتم: بنویسید و تعهد بدید که
هر مشکلی پیش بیاد پای خودتونه. پاشم امضا بزنید! -اون وقت چرا؟ -من لازم میبینم. با آرامش جلو آمد. برگه را برداشت و نگاهی به صفحه خالی اش دوخت و گفت: همهی کارکنان این جا همچین برگه تعهدی رو نوشتن و امضا کردن؟ خونسرد جواب دادم: نه! نیازی نبوده. ابرویی بالا انداخت و همانطور که میخواست خودش را بی تفاوت نشان دهد گفت: پس منم مثل بقیه نیازی نیست! دیگر داشت روی اعصابم میرفت. مثل جرقه ی آتش از جا پریدم و کف هر دو دستم را روی میز کوبیدم… خانم محترم اونا مردن… مرد …
- انتشار : 02/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
سلام ببخشید من پرداخت کردم ولی دانلود نشد،چه کنم؟