رمان پرونده بالتیمور
عنوان | رمان پرونده بالتیمور |
نویسنده | ژوئل دیکر |
ژانر | درام، معمایی، خارجی |
تعداد صفحه | 344 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان پرونده بالتیمور اثر ژوئل دیکر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ژوئل دیکر با انتخاب فضایی آمریکایی در کتاب پرونده بالتیمور، این بار درامی خانوادگی را برای مخاطب نقل میکند.
این رمان که ادامه داستان کتاب پرونده هری کبر است، داستانی جذاب دارد که پرده از راز دروغ، خیانت و حسادتهای خانوادگی برمیدارد. در این کتاب مارکوس گلدمن ، رماننویس جوان بعد از حدود پنجاه سال با داستانی متفاوت برگشته است. او اکنون عاشق شده است و مشغول نوشتن سومین رمانش است. گلدمن در کتاب پیش رو غرق در خاطرات کودکی عشق زندگیاش میشود و داستان گروه پسرانی را شرح میدهد که بر اثر یک اتفاق، ناگهان زندگیشان غرق در دروغ و حسادت و خیانت به هم میریزد.
مارکوس گلدمن نویسنده موفقی که با نوشتن کتاب «پرونده هری کِبِر» در دنیا معروف شده است، حالا در تلاش است تا کتاب سومش را بنویسد. همانطور که به دنبال سوژهای جذاب میگردد، اتفاقی در زندگیاش رخ میدهد که به منبع الهام او برای یک رمان جدید تبدیل میشود. دیدار با الکساندرا نویل، که خوانندهای زیبا و موفق است و اولین عشق مارکوس هم هست. این دیدار باعث میشود تا مارکوس، تمام خاطرات کودکیاش را دوباره به چشم جلوی خودش ببیند.
هرچند خاطراتی که دارد، اصلا شیرین نیستند. او که سالها بار این خاطرات را به تنهایی بر دوش کشیده است، تصمیم میگیرد تا با شیاطین درونیاش مواجه شود و داستان واقعی پسران بالتیمور را روایت کند. داستانی از خانوادهای از هم پاشیده، میراثی که به لکه ننگ بدل شده است و آینده درخشانی که در انتظار سه پسرعمو بود. جوانانی با استعداد که بخاطر دروغ، خیانت و حسادت، آینده را از دست دادند. داستانی که پرونده بالتیمور را باز میکند.
داستان با یک شروع طوفانی و گیرا ذهن شما را به خود مشغول میکند . فضای معمایی و رازآلودی که در سراسر رمان حاکم است، حاصل بسامد بالای جملات مجهول و بریده بریده میباشد که دیکر هوشمندانه از آنها بهره برده و این امر به خوبی در زبان فارسی نیز منعکس شده است.
در مقام قیاس با کتاب پرونده هری کِبِر ، میتوان گفت این اثر بار جنایی کمتری دارد و فراز و فرودهای نفسگیر آن باعث برجستهتر شدن وجه روایی داستان گشته است. گلدمن در رمان “پرونده بالتیمور” غرق در دنیای کودکی خود و معشوقش میشود؛ اما خط زمانی ثابتی در این کتاب وجود ندارد . به همین دلیل است که شما مشتاقانه این رمان را تا پایان برای کشف راز فاجعهبار این شخصیتهای مرموز ادامه خواهید داد.
خلاصه رمان پرونده بالتیمور
بله، نویسندگی تبدیل شده است به هویت من. مردم تصور میکنند نویسندگی حرفهای است بسیار آرام و بی دردسر. به تازگی یکی از دوستانم از مسیری که هر روز برای رفت و آمد به محل کارش باید طی کند شکایت میکرد، سرانجام به من گفت:«خوش به حالت مارکوس، تو حداکثر کاری که میکنی اینه که صبحها پامیشی، میشینی پشت میزت و شروع میکنی به نوشتن.» هیچ پاسخی به او ندادم، ولی همیشه این مسئله برای من جای سوال داشت که چرا مردم گمان میکنند نویسندگی کاری خیلی ساده است؟ اکثر مردم بر این تصورند که نویسندگی سادهترین حرفه در دنیاست، در صورتی که اصلا چنین نیست. کسی که نویسنده نباشد، هیچ وقت درک نمیکند حرفهی ما تا چه اندازه مشکل است.
نوشتن یک رمان، درست مانند رفتن به تعطیلات است. زندگی شما که تا پیش از آغاز کار بسیار آرام است، به ناگاه با هجوم شخصیتهای بسیاری، دگرگون میشود، شخصیتهایی که خودتان وظیفهی خلقشان را بر عهده دارید. فرض را بر این بگذارید که یک روز گرم تابستان، شخصیتهای داستانتان با اتوبوس به خانه شما میآیند و الان قرار است مدت زمانی را با آنها بگذرانید، باید در کنارشان باشید و ازشان مراقبت کنید.
شما دیگر مسئول همه چیز آنها هستیدو چرا؟ چون شما نویسندهاید. این بار تصمیم گرفته بودم، برخلاف اقامتهای پیشین، مدت زمان زیادی در خانه بمانم، برای همین هم ترجیح دادم فاصلهی 1900 کیلومتری را به جای هواپیما، با خودرو خودم طی کنم. در طول سالیان گذشته، چندین و چند بار آن مسیر را پیموده بودم تا به عمو تام سول سر بزنم. برای همین هم آن را مثل کف دستم میشناختم. سول گلدمن، عموی من، پس از اتفاق دراماتیکی که برای خانوادهاش رخ داده بود، ترجیح داده بود به میامی اسباب کشی کند.
نیویورک را در حالی ترک کردم که دمای هوا ده درجه زیر صفر و لایهی نازکی از برف سطح زمین را در برگرفته بود. تقریبا دو روز بعد به مقصدم رسیدم. دائما در فکر عمویم بودم. یک لحظه از ذهنم خارج نمیشد. به شدت دلتنگش بودم. دلم میخواست جاده را تا خود میامی ادامه دهم تا به او سر بزنم. ولی خب نمیشد. حتی دیگر گمان کردم شاید سر و سامان دادن به خانهای که خریده بودم تنها بهانهای بود برای بازگشت به فلوریدا.
- انتشار : 26/05/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403