رمان سمفونی پاستورال
عنوان | رمان سمفونی پاستورال (آهنگ عشق) |
نویسنده | آندره ژید |
ژانر | عاشقانه، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 107 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
معرفی و دانلود رمان سمفونی پاستورال (آهنگ عشق) اثر آندره ژید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان کتاب، دربارهی کشیشی است که دختری کم سن و سال و نابینا را به فرزندی قبول میکند؛ شارلوت، دختر کشیش، نام دخترک را گرترود میگذارد. عنوان رمان آهنگ عشق، به سمفونی شمارهی شش بتهوون اشاره دارد که به آهنگ مورد علاقهی دخترک تبدیل میشود. این عنوان، به سمفونی و هم آوایی زندگی کشیش با گرترود نیز اشاره میکند. همسر کشیش، آملی، دل خوشی از گرترود ندارد چرا که شوهرش زمان بیشتری را برای او نسبت به پنج فرزند دیگرشان اختصاص میدهد. آملی سعی میکند تا …
خلاصه رمان سمفونی پاستورال
از فردای آن روز آموزش گرترود را به سبک و شیوه ای که دکتر مارتن به من یاد داده بود آغاز کردم اما در این سبک و شیوه به ذوق و سلیقه خود تغییراتی دادم و متأسفم که جزییات این عمل را روز به روز یادداشت نکرده ام و به هر حال توصیه دکتر مارتن را از یاد نمیبردم، که باید صبور باشم و با دقت و با حوصله پیش بروم، و گرترود را وادار کنم که از این مسیر بگذرد. در هفتههای اول صبر و شکیبایی من بیشتر بود و میدانستم که روزهای اول باید بیشتر تلاش کنم و از شکستهای پیاپی نترسم و مأیوس نشوم. اما چیزی که علاوه بر آن کار سخت و طاقت فرسا که گاهی ساعتها طول میکشید و به نتیجه نمیرسید
مرا آزار میداد سرزنش های مکرر همسرم، آملی بود. و با آنکه از او گله و شکایتی ندارم، با این احتمال که شاید روزی این یادداشتها را بخواند برای آنکه مکدر نشود این مطلب را مینویسم – (نمیدانم که آیا مسیح وقتی نجات گوسفند گمشده و سرگردان را به ما توصیه میکرد می دانست که ما را با چه مشکل بزرگی روبه رو خواهد کرد؟ … که اگر می دانست شاید به ما نصیحت میکرد که با ملامتگران با مدارا رفتار کنیم و آنها را ببخشیم) ـ اما من این نکته را میدانستم و حتی در لحظههایی که از سرزنش های مکرر او به تنگ میآمدم به او حق میدادم که مرا ملامت کند. چون به گمان من نوعی حسادت مادرانه او را عذاب میداد،
و گاهی با صراحت به من میگفت: تو برای تعلیم و تربیت بچههای خودت اینطور زحمت نمیکشیدی. و راست می گفت که هر چند بچههایم را دوست میداشتم ولی هرگز سابقه نداشت که ساعتهای طولانی در کنارشان بشینم و به آنها درس بدهم. اما آنچه مرا آزار میداد سرزنشهای مکرر آملی نبود، بلکه بیشتر از این لحاظ رنج میبردم که او به کار من ایمان نداشت، و مطمئن بود که تلاشهای من به جایی نخواهد رسید و هر روز به هر مناسبتی به من می گفت: اگر این همه کار و زحمت تو نتیجه داشت تأثیرش را میدیدیم. آملی معتقد بود که تلاش من بی فایده است، و من وقت خود را به جای آنکه با کارهای مفید و مؤثر بگذرانم …
- انتشار : 12/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403