رمان سندروم ژولیت

دانلود رمان سندروم ژولیت اثر ضحی کاظمی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

شهریار، کاراگاه دایره ی جنایی پلیس، در پی مختوم کردن پرونده‌ی خودکشی دختری به نام نیلوفر و پسری که هم زمان در آپارتمان او اوردوز کرده، به حقایقی می‌رسد که او را ناخواسته از مسیر حل پرونده، منحرف می‌کند. شهریار به دنبال سرنخ های زندگی و مرگ نیلوفر، به سطوح ناشناخته ای از شهر پا می‌گذارد و …

خلاصه رمان سندروم ژولیت

شهریار می‌دانست سرهنگ فرشاد با ادامه‌ی تحقیقات درباره پرونده خودکشی نیلوفر و اوردوز نیما که هنوز در کما بود مخالفت می‌کرد. برای همین سعی کرده بود دستش پر باشد تا بتواند معمای مرگ نیلوفر را حل کند. شاید هم ناخودآگاه به دنبال حل معمای زندگی از دست رفته‌ی او بود. در تماس تصویری با سرهنگ ماجرا را برایش توضیح داده بود. اما سرهنگ طبق معمول خواسته بود پرونده زودتر مختومه اعلام شود، حساب و کتاب املاک نیلوفر معلوم شود و اگر دختری ندارد که از او ارث ببرد، دولت هر چه زودتر اموالش را مصادره کند. طبق تحقیقات اولیه،

نیلوفر تا به حال فرزندی در رحمش حمل نکرده بود و وارثی نداشت آپارتمان و کلکسیون کتاب‌های قدیمی عتیقه برای یک دختر غرب نشین، سرمایه زیادی محسوب میشد و این میزان دارایی عدم نیاز او را به بارداری تأیید می‌کرد و خود کشی او را مشکوک. چرا دختر جوانی که پول کافی برای خرید عشق داشت دست به خودکشی زده بود؟ حتی اگر در اوردوز نیما تقصیری داشت، خودکشی منطقی به نظر نمی‌رسید. از آن عجیب تر این بود که نیلوفر تا بیست و هفت سالگی عشق نخریده بود! چطور ممکن بود دختری با آن میزان سرمایه از خرید عشق سر باز بزند؟ شهریار

حتی به خیزش‌ها فکر کرده بود. معمولاً اعضای خیزش‌ها همینکه با فعالیت‌های زیرزمینی و خرابکاری‌های جزئیشان احساس موثر و مفید بودن می‌کردند کمتر به خودکشی رو می‌آوردند. در ضمن اگر کسی توان خرید عشق داشت جذب گروهک‌ها نمی‌شد. شهریار یک ساعت تمام با سرهنگ صحبت کرده بود اما سرهنگ فرشاد از این که شهریار روز تعطیل مزاحمش شده کلافه بود نهایت دستور توقف پیگیری پرونده را تا زمانی که نیما به هوش بیاید داده بود. حق داشت. نیما می‌توانست همه چیز را توضیح دهد اما اگر زنده نمی‌ماند چه طور؟ به هر حال برای توقف و بستن پرونده …