رمان شکار

عنوانرمان شکار
نویسندهال. جی. اسمیت
ژانرفانتزی، تخیلی، ادبیات نوجوانان
تعداد صفحه10
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان شکار (جلد پنجم مجموعه محفل اسرارآمیز) اثر ال. جی. اسمیت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کسی، کتاب مقابله با شکارچیان را پیدا کرده، کتابی با قدمت قدیمی او را در حضور مادرش باز می‌کند تا بخواند اما ناگهان کتاب شروع می‌کند به …

خلاصه رمان شکار

با دقت کتاب را باز کرد به متن آن خیره شد. متن پر از خطوط مارپیچی و موجی و نمادهای باستانی بود. پیچش هر خط احساس عجیبی در کسی ایجاد می‌کرد انگار چیزی را دیده باشد که ممنوع است. اما قبل از آنکه کسی بتواند چیزی را که می‌بیند در ذهن خود پردازش کند کتاب در دستانش شروع به گرم شدن کرد و طولی نکشید که به شدت داغ شد. چند ثانیه طول نکشید که پوست انگشتانش شروع به جلز و ولز کرد. کسی نتوانست جلوی فریاد خود را بگیرد. گوشت انگشتانش به کتاب چسبید و علیرغم تمام تلاشش و درد عذاب آوری که تحمل کرد نتوانست دستانش را از کتاب جدا کند. وحشت در چهره مادرش موج می‌زد به سرعت وارد عمل شد. دستش را بالا برد و

با ضربه محکمی کتاب را از میان دستان کسی روی زمین انداخت. کسی نفسی از روی آسودگی کشید اما آسیب دیده بود. پوست دستش از سوختگی حسابی قرمز شده و تاول زده بود. با وحشت نگاهی به مادرش انداخت: تو که گفتی این فقط به کتابه. مادرش در حالی که سوختگی دست کسی را بررسی می‌کرد گفت: یه کتاب بود یا حداقل من فکر می‌کردم که فقط یه کتابه. نگاهی به کتاب روی زمین انداخت با احتیاط به سمت آن رفت. بدون اینکه صدمه‌ای ببیند، آن را برداشت و دوباره بند چرمی را محکم دور آن پیچید و بست و گفت: فعلا اینو یه جای امن می‌دارم متاسفم کسی فکرشم نمی‌کردم چنین اتفاقی بیفته تا حالا همچین چیزی ندیده بودم. کسی به مادرش خیره شد و با حالت

گیجی که انگار دنبال پاسخی برای سوالش بود پرسید: نمی‌فهمم تو گفتی که برای شکست دادن اسکارلت به این کتاب احتیاج دارم اما وقتی حتی نمی‌تونم اونو تو دستم بگیرم، چطور باید بخونمش؟ مادرش سرش را تکان داد. -نمی‌دونم حتماً طلسم شده تا هیچ کس جز صاحبش نتونه اونو باز کنه. -پس باید یه راهی برای شکستن این طلسم پیدا کنم اسکارلت به جایی اون بیرونه و می‌خواد منو بکشه. این کتاب تنها امید من برای شکست دادنشه. مادرش برای آرام کردن او دستش را روی شانه او گذاشت. -قدم به قدم پیش می‌ریم. اولین کارمون اینه که به این سوختگی‌ها رسیدگی کنیم فکر کنم برای امشب به اندازه کافی ماجرا داشتی. شانه او را با محبت نوازش کرد و سپس …

دانلود رمان شکار
1.72 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان شکار
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها