رمان ثانیه هشتاد و ششم
عنوان | رمان ثانیه هشتاد و ششم |
نویسنده | عادله حسینی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1196 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان ثانیه هشتاد و ششم اثر عادله حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
امیرارسلان برای کمک به دوستش، مجبور به دزدی میشود، و با سفته های او از آنجا خارج میشود ولی غافل از اینکه آثار جرم به ظاهر ساده اش در محل سرقت جا مانده است و امیرارسلان برای بدست آوردن مدارکش مجبور به قبول شرط و خواسته های جانان (دختر صاحب خانه) میشود …
خلاصه رمان ثانیه هشتاد و ششم
نیم ساعت گذشته است. نیم ساعت طولانی و آزار دهنده پرهام نیم ساعت پیش چندبار زنگ خانه را زد. وقتی از خالی بودن خانه تا حدی خیالش راحت شد با تیشرتش صورتش را پوشاند دوربین را شکست و بعد از در خانه بالا رفت. امیر ارسلان حس میکند به اندازهی یک آدم بی شعور سطحش پایین آمده است. یک آدم بی شعور که نتوانسته مانع رفیق بی شعور تر از خودش شود. باز هم ابتدا و انتهای خیابان را چک میکند. ساعت یک شب است و رفت و آمد خاصی در کوچه صورت نمیگیرد. اما این چیزی نیست که خیالش را
راحت کند. احتمال برگشتن فرامرز همحتشم باعث میشود که مغزش سوت بکشد و تازه این قسمت خوب ماجراست. قسمت وحشتناکش احتمال گیر افتادن پرهام داخل خانه است نمیداند در این نیم ساعت چه اتفاقی افتاده است. واقعاً پرهام درگیر باز کردن قفل گاوصندوق است و یا… فحش آبداری میدهد که مخاطبش هم زمان خودش است و پرهام گوشی موبایلش را بیرون میآورد و به صفحه آن نگاه میکند، زنگ زدن به پرهام میتواند یک ریسک بزرگ باشد. گوشی را عصبی روی داشبورد پرت میکند و بعد بی هدف از
ماشین پیاده میشود. با احتیاط باز هم ابتدا و انتهای کوچه را میگردد و بعد تا نزدیک در حیاط خانهی فرامرز پیش می رود. دوربین شکسته را چک میکند و بعد با دو انگشت دور دهانش را لمس میکند اگر پرهام داخل خانه گیر افتاده باشد چه؟ اگر بی سر و صدا بلایی سرش آورده باشند چه؟ اگر اعضای خانه هم به بی وجدانی فرامرز محتشم باشند که هر چیزی ممکن است سردرد چیزی شبیه به یک طوفان در سرش برپا میکند. چشمانش کاسهی خون شده و نگاهش موقعیت خانه را میسنجد در یک تصمیم ناگهانی با خودش به این …
- انتشار : 13/09/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403
دوستش داشتم
قلم زیبایی داشت