رمان سیب سرخ حوا

عنوانرمان سیب سرخ حوا
نویسندهسپیده طهرانی
ژانرعاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه592
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان سیب سرخ حوا اثر سپیده طهرانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

حوا سال‌ها پيش والدين خود را در سانحه رانندگي از دست داده است او كنار مادربزرگ و پدربزرگش زندگي خوب و آرامی را می‌گذراند، اما با برگشت اميرسام ايرانمهر به همراه همسر نازایش، آرامش زندگی حوا درگیر طوفاني مي‌شود که …

خلاصه رمان سیب سرخ حوا

نشستم روي تختم و زار زدم به مرگ عشقم و زندگیي که نابود شده بود… روزها پي هم مي‌گذشتن و من خودم رو حبس کردم تو اتاق تنهاییام و خبر داشتم از خانه‌اي که بدون من خریدند وسيله‌هايي که به انتخاب مادر جون خریده شده بود. دو هفته مونده بود به اون روز نحس… که در اتاقم زده شد و من با خیال اینکه دوباره مادرجون که یا غذا آورده یا می‌خواد عکس خونه و چیدمانش رو بهم نشون بده، همونطور که به پنجره‌ي اتاقم خیره بودم گفتم: بیا مادرجون… دستي روي شونم قرار گرفت و عطرش بینیم رو پر کرده و جا گرفتم تو آغوش امن برادرانه‌ش هق زدم و گفتم… دمل چرکی زخم دلم رو براي محمد باز شد… گفتم از زندگي جهنمي که برام درست شده بود،

و اجباري که طعم تلخ ذلت می‌داد.. محمد سرم رو در آغوش گرفت: گریه کن خواهر خوشگلم بزار خالی بشی داداشتو ببخش که تنهات گذاشت منو ببخش حوا… سرم رو از آغوشش جدا کردم: کاری نکردي که ببخشم از دست هیچکس كاري بر نمیومد براي من اجباری بود که باید بهش تن می‌دادم و براي امیرسام وظیفه اي بود که به گردنش و باید انجام می‌داد… محمد دستام رو تو دستاش گرفت: تو قوی ترین دختري هستي که ديدم تو از پس همه چیز برمياي. می‌دونم تو قلبت کس دیگه‌ای به جز امیرسام هست اما قلبتو خالي کن خواهر قشنگم و دل بده به زندگیت و از نو بساز می‌دونم سخته اما تو رو مجبور کردن و تو به همه ثابت کن انقدر قوي هستي

که مي‌توني هميشه شرایط و به نفع خودت برگردوني.. ز ندگیتو بساز خواهر محکم من نزار ازت بگیرنش تو تازه اول جووني و شادابیت نزار ازت بگیرنش. منم تا دنیا دنیاست پشتتم بلند شو و دست از ضعف نشون دادن بردار بلندشو به همه نشون بده حوا ایرانمهر کیه بلندشو از جات اين همه گریه کردي به کجا رسيدي… الان وقت ايستادن براي خودت بجنگ براي خودت نزار كسي روحتو ازت بگيره… اگر نمي‌توني مقابلشون بايستي همراهشون شو و خواسته‌هاتو پیش ببر… مادر جون از در اومد بيرون و با حضي خاص نگاهم کرد: سلام مادر قربونت برم… و رو کرد به سمت آشپزخونه: مریم جان مادر بياین ببينين کي اومده. خاله و محمد و مونا …

دانلود رمان سیب سرخ حوا
3.07 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان سیب سرخ حوا
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها