کتاب قدرت نامحدود

دانلود کتاب قدرت نامحدود نوشته نویسنده آنتونی رابینز pdf بدون سانسور

عنوان اثر: قدرت نامحدود

پدید آورنده: آنتونی رابینز

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 432

معرفی کتاب قدرت نامحدود

در زندگی هر زن و مردی زمانی می‌رسد که مورد آزمایش نهایی قرار خواهند گرفت. زمانی که تمام استعدادها و توان ما تحت آزمایش قرار می‌گیرد. زمانی که زندگی عادلانه رفتار نمی‌کند. زمانی که ایمان، ارزش‌ها، صبر، تحمل و توان پایداری و استقامت‌مان همه تحت‌فشار شرایطی محدود قرار می‌گیرند. بعضی از مردم از این فرصت‌ها برای بهتر بودن استفاده می‌کنند. اما دیگران اجازه می‌دهند این‌گونه تجارب آن‌ها را شکست دهد. آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که چه چیز منجر به ایجاد این تمایز بین عکس‌العمل‌های انسان‌ها در مقابل آزمون‌های زندگی می‌شود؟

خلاصه کتاب قدرت نامحدود

در طول ،تاریخ قدرتی که زندگیه اکنترل میکرده اشکال متفاوت و ضد و نقیضی داشته است. در زمانهای قدیم قدرت مظهری از نیروی جسمانی بود. هرکس که قویتر و مقاوم تر بود میتوانست هم زندگی خود را اداره کند و هم بر زندگی اطرافیانش حاکم باشد با گسترش جوامع قدرت موروثی شد. پادشاه که در میان قلمروی خویش محبوس بود با قدرت حکمرانی میکرد و هرکس که به او می پیوست میتوانست به قدرت دست یابد. آنگاه در اوایل عصر صنعتی شدن، سرمایه نماد قدرت گشت تنها افراد سرمایه دار بر روند صنعت تأثیر میگذاشتند. امروزه هم هنوز این موارد نقش مهمی را ایفا میکنند.

داشتن سرمایه بهتر از نداشتن آن است. داشتن نیروی جسمانی بهتر از نداشتن آن است. یکی از بزرگترین منابع قدرت در حال حاضر داشتن تخصص است. امروزه اکثر ما در دنیای اطلاعات زندگی میکنیم عصری که در آن زندگی می کنیم دیگر صنعتی نیست بلکه عصر اطلاعات است. ما در زمانی زندگی میکنیم که جنبشها، معانی و عقاید جدید تقریباً هر روز دنیا را دگرگون میکنند. فرقی نمی کند که به مهمی فیزیک کوانتمی باشند و یا به سادگی همبرگرهای بازار اگر چیزی قادر باشد دنیای پیشرفته امروز را توصیف ،کند در واقع جریان عظیم و غیر قابل تصور اطلاعات به دلیل تغییر و تحول است این اطلاعات از کتابها فیلمها و کامپیوترها همچون گردبادی که از دانشها و حقایقی که باید دیده شود، حس گردد و شنیده شود به سمت ما می آید. در جامعه امروز افرادی که دارای اطلاعات هستند و مجهز به وسایل ارتباطی هستند همانند پادشاهان گذشته دارای قدرتی نامحدود می باشند. همانگونه که جان گنت گالبریت» نوشته است «پول، سوخت نیروی جامعه صنعتی است.

اما در دنیای اطلاعات علم و دانش نیرو و سوخت جامعه است. امروزه شاهد ساختاری طبقه بندی شده و جدید در جامعه هستیم که به دو گروه تقسیم میشود اول افرادی که دارای اطلاعات هستند و دوم کسانی که باید به دور از نادانی عمل کنند قدرتی که این گروه جدید دارد از پول نیست، بلکه از علم است. نکته جالب توجه این است که امروزه کلید قدرت در دسترس همگان است. اگر در قرون وسطی پادشاه ،نبودید ممکن بود برای دستیابی به قدرت با مشکلات بسیاری روبه رو شوید. اگر در اوایل انقلاب صنعتی سرمایه ای نداشتید، احتمال بدست آوردن آن برایتان اندکی مشکل بود. اما امروزه هر جوانی با شلوار جین آبی میتواند شرکتی تأسیس کند که چهره دنیا را تغییر دهد در دنیای مدرن امروز اطلاعات متاع پادشاهان است کسانی که با اشکال معینی از علم تخصصی سروکار دارند، نه تنها میتوانند خود را تغییر دهند بلکه از راههای زیادی میتوانند چهره دنیا را دگرگون سازند.

اکنون در اینجا سؤالی را جا انداختیم مطمئناً در ایالات متحده انواع علوم تخصصی که میتواند کیفیت زندگی را تغییر دهد در دسترس همگان قرار دارد. این علوم در هر کتابفروشی و هر کتابخانه ای وجود دارد میتوان آن را از لابه لای سخنرانیها و سمینارها و کلاسهای درسی دریافت کرد. همه ما طالب موفقیت هستیم. فهرست پرفروش ترین کتابها سرشار از نظر و عقیده در مورد به دست آوردن برتری شخصی است. مدیر یک دقیقه ای در جستجوی برتری آرزوی بزرگ، آنچه که در دانشکده بازرگانی هاروارد به تو یاد نداده اند پلی به سوی جاودانگی…. و این فهرست ادامه دارد. اطلاعات همه جا هست. پس چرا بعضی ها در زندگیشان به نتایج حیرت آوری دست می یابند. در حالیکه دیگران به سختی زندگی میکنند؟ چرا همه ما قدرتمند خوشبخت ثروتمند سلامت و موفق نیستیم؟ واقعیت این است که حتی در عصر اطلاعات ،هم صرف داشتن اطلاعات کافی نیست. اگر همه آن چیزی که نیاز داشتیم صرفاً عقاید و افکار مثبت بود، پس همه می بایست در دوران کودکی اسب داشتیم و از یک زندگی رویایی برخوردار می شدیم.

عمل آن چیزی است که موفقیتهای بزرگ را ضمانت میکند. عمل است که باعث تحقق نتایج می.شود علم تنها یک دانش بالقوه است تا زمانی که در دسترس کسی قرار گیرد که بداند چگونه خود را به فردی مدیر و فعال تبدیل سازد و کارهای مؤثر انجام دهد. در واقع معنای ادبی کلمه «قدرت» توانایی عمل کردن است. چگونگی ارتباطی که با یکدیگر داریم تعیین کننده کارهایی است که در زندگی انجام میدهیم در عصر مدرن کیفیت زندگی همان کیفیت چگونگی ارتباطات است. چیزی را که مجسم کرده و برای خود تعریف میکنیم، آن گونه که حرکت میکنیم و از عضلات بدن استفاده میکنیم و همچنین حرکات صورتمان همه بیانگر این است که چقدر از آنچه که داریم استفاده میکنیم اغلب با مشاهده افراد موفق در یک دام فکری گرفتار شده و فکر میکنیم آنها به دنیای دیگری تعلق دارند فقط به دلیل اینکه دارای استعدادهای خاصی هستند. با نگاهی دقیقتر به این موضوع متوجه میشویم که بزرگترین تفاوتی که افراد موفق نسبت به افراد معمولی دارند توانایی آنها برای عمل کردن است. این توانایی پاداشی» است که هر کدام از ما میتوانیم آن را درون خویش بارور کنیم. علاوه بر این دیگران هم همان علمی را داشتند که استیو جابز» داشت و یا هرکس دیگری به غیر از «تد ترنر هم میتوانست بفهمد که در تلگراف اقتصاد نقش مهمی را ایفا میکند اما تد ترنر» و «جابز» قادر به عمل کردن بودند و با این روش، توانستند مسیر زندگی بسیاری از مردم را تغییر دهند.

دو نوع ارتباط وجود دارد که با تجربه ما از زندگی شکل میگیرد. اول، ارتباط درونی است تمام آن چیزی که تجسم میکنیم، میگوییم و در خود حس میکنیم نوع دوم ارتباط بیرونی است کلمات آهنگ صدا، فرم بدن عملکردهای جسمانی که برای برقراری ارتباط با جهان خارج صورت میگیرد. هر ارتباطی را که بر قرار میکنیم نوعی انگیزه برای آغاز یک حرکت است و بر زندگی ما و دیگران تأثیر به سزایی دارد. ارتباط «قدرت» است. کسانی که بر کاربرد مؤثر آن تسلط یافته اند می توانند تجربه شخصی خود از دنیا را تغییر دهند و همچنین آنچه را که دنیا از آنها میگیرد را هم تغییر دهند تمام رفتارها و احساسات ریشه در بعضی از اشکال ارتباط دارند. افرادی که بر افکار، احساسات و اعمال بسیاری از ما تأثیر می گذارند، کسانی هستند که میدانند چگونه از ابزار قدرت استفاده کنند. تصور کنید افراد مثبتی را که چهره دنیای ما را تغییر دادند جان اف کندی»، «توماس جفرسون»، «وینستون چرچیل و مهاتما گاندی و از بین شخصیتهای ظالم و ستمگر که دنیا را دگرگون ساختند «هیتلر» را در نظر بگیرید وجه مشترک تمام این افراد این است که بر چگونگی برقراری ارتباط مسلط بودند آنها قادر بودند تا تصورات خود را به مرحله عمل درآورند خواه این تصورات مردم را به مقامهای بالاتری سوق میداد و خواه روشی سرشار از تنفر همچون دولت رایش سوم تشکیل بدهد و باعث هماهنگ ساختن و تناسب با دیگران شده و افکار و اعمال مردم را تحت نفوذ خویش درآورند. آنها توانستند در مسیر قدرت ارتباطاتشان چهره دنیا را دگرگون سازند.

در واقع آیا این همان چیزی نیست که «اسپیلبرگ»، «اسپرینگستین» یا کوکافوندا را از دیگران متمایز میسازد؟ آیا آنها کسانی نیستند که بر ابزارهای ارتباطی احاطه و تسلط داشتند؟ همان گونه که این افراد قادرند تا با قدرت ارتباط مردم را به حرکت درآورند با به کارگیری این قدرت ما نیز باید بتوانیم تا خویشتن خویش را به حرکت درآوریم میزان تسلط شما بر چگونگی برقراری ارتباط در دنیای خارج تعیین کننده میزان موفقیت شما در برقراری ارتباط با دیگران است از نظر شخصی احساسی اجتماعی و مالی و مهمتر از همه میزان موفقیتی که شما از نظر درونی تجربه میکنید، خوشبختی ،لذت ،شادی عشق و یا هر چیز دیگری را که طلب میکنید حاصل مستقیم چگونگی ارتباط شما با خود است. آنچه را که احساس میکنید نتیجه آن چیزی نیست که در زندگی شما رخ میدهد بلکه تفسیر شما از آن چیزی است که اتفاق افتاده زندگی افراد موفق به ما نشان داده است که آنچه که برایمان اتفاق می افتد تعیین کننده زندگی ما نیست بلکه آنچه که ما در مقابل هر اتفاقی انجام میدهیم زندگی ما را تعیین میکند.

در واقع این شما هستید که در مقابل راههایی که برای زندگی خویش انتخاب کرده اید تصمیم میگیرید تا چگونه آن را حس و بدان عمل نمایید. هیچ چیز معنایی ندارد مگر اینکه ما به آن معنا دهیم. بسیاری از ما این روند را به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم اما میتوانیم این قدرت را کنار گذاشته و بلافاصله نوع تجربه مان از دنیا را تغییر دهیم.

این کتاب در مورد چگونگی بکارگیری عملکردهای فشرده متمرکز و هماهنگی است که باعث نتایج حیرت آوری می.شود در واقع اگر بخواهم هدف این کتاب را در دو کلمه برایتان بگویم خواهم گفت: «تولید نتایج به آن فکر کنید. آیا این همان چیزی نیست که واقعاً به آن علاقه مندید؟ شاید میخواهید چگونگی احساس به خود و دنیایتان را تغییر دهید. شاید دوست دارید دارای روابط ارتباطی بهتری ،باشید روابط دوستانه را بهبود ببخشید، سریع تر یاد بگیرد، سالم تر باشید و یا پول بیشتری به دست آورید. البته از طریق به کارگیری مؤثر اطلاعات این کتاب میتوانید تمام این چیزها را برای خود به وجود آورید، اما قبل از به دست آوردن نتایج جدید امکان دارد همان نتایجی نباشند که شما انتظارش را دارید. بیشتر ما فکر میکنیم که حالات روحی و بیشتر آنچه که از ذهنمان میگذرد در حیطه خارج از کنترل ما اتفاق میافتد اما حقیقت این است که شما میتوانید فعالیتهای روحی و رفتاری خود را تا درجه ای کنترل کنید که قبلاً هیچگاه به آن فکر نمیکردید اگر غمگین و افسرده هستید تنها خودتان مسبب این افسردگی هستید. اگر شاد و سرحال هستید باز هم خود شما این حالت را به وجود آورده اید. یادآوری این نکته مهم است که احساسانی همچون افسردگی برای شما اتفاق نمی افتد این شما نیستید که دچار افسردگی میشوید شما آن را به وجود می آورید.

همانند هر نتیجه گیری در زندگیتان و این حس را از طریق فعالیتهای ذهنی و جسمی به وجود می آورید برای افسرده بودن باید به شکل خاصی به زندگی نگریست. باید چیزهای خاصی را با لحنی مناسب به خود گفت باید طبق حالتهای خاصی عمل کرد و حتی شیوه نفس کشیدن را هم تغییر داد. مثلاً اگر میخواهید افسرده باشید شانه های افتاده و سر به زیر انداختن تا حد زیادی کمکتان میکند. صحبت کردن با لحنی غمگین و فکر کردن به اتفاقات ناگواری که در آینده ممکن است اتفاق بیفتد به شکل گیری این حالت کمک میکند اگر با کم غذا خوردن و زیاده روی در نوشیدن الکل و یا استعمال مواد مخدر وضعیت جسمی خود را تحدید کنید فقط خود شما هستید که باعث پایین آمدن قند خون بدن و ایجاد افسردگی شده اید.