دانلود رایگان رمان آن سوی من اثر مریم اباذری
دانلود رمان آن سوی من اثر مریم اباذری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کیمیا نمی توانست خود را از چنگال توهمات و خیالاتی که مدام در سرش بودند، رها کند و دیگر کم کم داشت مرز میان واقعیت و توهم را گم می کرد و همین ها هم موجب بروز اتفاقاتی در زندگی اش شده بودند …
خلاصه رمان آن سوی من
حوصله ی خانه را اصلا نداشتم … همین جور با لباس های تنم خودم را انداختم روی تخت … دلم می خواست در همین وضعیت بخوابم و فردا صبح با صدای زنگ محمد از خواب بیدار شوم … سخت بود زندگی کردن با کسانی که من را نمی فهمیدند … ولی محمد خوب مرا می فهمید
البته بعضی وقت ها … دوباره با خودم دعوایم شد! دلم می خواست سر خودم داد بزنم و به خودم بگویم، بس کند دیگر و ساکت شود، بگذارد سرم آرام باشد … بگذارد کمی مغزم استراحت کند! ولی فایده ای نداشت … این صداها در سرم یک طرف، دعواهای ناتمام مسعود و مادر هم یک طرف
کیمیا … بله مامان؟ بیا سفره پهن کن … من که خستمه بابا، دانشگاه بودما … یک لحظه ترسیدم. دلم می خواست سرش فریاد بزنم و بگویم گورت را از اتاقم گم کن … پسره ی بیشعور! همین جور با لگد در را باز کرده بود و وارد اتاقم شده بود … با خودش نمی گفت آدم یک هو سکته کند از ترس
حتما باز خمار شده بود که این طوری رفتار می کرد! چه خبرته مسعود؟ کدوم گوری بودی؟ بابا دانشگاه بودم چت میشه یهو … کری مامان صدات میکنه، پاشو برو سفره رو پهن کن … باشه الان میرم بزارید لباسامو عوض کنم حداقل … یالا … نمی خواستم با او بحث کنم …