رمان تاوان بی گناهی
عنوان | رمان تاوان بی گناهی |
نویسنده | نسترن |
ژانر | عاشقانه، هیجانی، انتقامی |
تعداد صفحه | 339 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان تاوان بی گناهی اثر نسترن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دریا دختری است که مجبور میشود تاوان بدهد، تاوان گناهی که نکرده! در گذشته عموی دریا یک خطایی مرتکب شده که این دختر از همه جا بی خبر باید تقاص آن را پس بدهد، دریایی که عاشق میشود …
خلاصه رمان تاوان بی گناهی
از کالج بیرون اومدم دوست زیادی مثله همیشه نداشتم با همکلاسیام خدافظی کردم و براشون ارزوی موفقیت کردم. وقتی برگشتم خونه چون حوصلهی تنهایی رو نداشتم رفتم سوئیت سایه، داشت ناهار درست میکرد. سالهای تنهایی توی غرب از هردومون آشپزای ماهری ساخته بود. سرمیز ناهار خیلی سایه تو خودش بود مثله همیشه شاد و شنگول نبود و زیاد حرف نمیزد راستش یکم نگرانش شدم از سایه ای که یه بند فکش در حال کار کردن بود این سکوت چند ساعته بعید بود… بعد از ناهار نشوندمش روی مبل و
رفتم سبد میوه رو آوردم همینجوری که یه دونه سیب پوست میکندم گفتم: سایه خانوم یه سوال میپرسم راستشو بگو! همینطوری که خیره به دست من بود گفت: جونم بگو چیزی شده؟ نميدونم والا تو باید بگی چی شده؟! متعجب بهم نگاه کرد گفت: وا چیزی نشده که این حرفا چیه؟؟ پامو رو پام انداختمو و یه گاز به سیبم زدم یه تیکه ام دادم به سایه که برداشت. جوابشو دادم: از وقتی اومدم تو خودتی اصلا انگار که نه انگار کسی پیشته از تویی که همش در حال جنب و جوش این چیزا بودی این سکوت چند ساعته
یکم بعیده به نظرم. آهی کشید و گفت: زیاد چیزی مهم نیست که بخوای ذهنتو درگیرکنی. -یعنی چی؟؟ وقتی تو رو تونسته ناراحت بکنه یعنی خیلی مسئله مهمیه عزیزم. اومد کنارم نشست و بغلم کرد با صدای بغض داری گفت: دریاااا یه چیزی بگم بهم نمیخندی؟ -نه بابا چرا بخندم بگو بیبنم چی! همزمان با گفتن این حرف بغضش ترکید همینطور که گریه میکرد شروع به حرف زدن کرد: منم میخوام با تو بیاااااام چرا من باید بمونم تواین خراب شده اونم یک مااااه خودش یه عمره من چی کار کنم تنهایی اخه! هم خندم گرفته بود …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 26/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403