رمان سالتو

رمان سالتو
عنوانرمان سالتو
نویسنده🔥 مهدی افروزمنش
ژانرمعمایی، اجتماعی
تعداد صفحه208
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رمان سالتو اثر 🔥 مهدی افروزمنش

دانلود رمان سالتو اثر 🔥 مهدی افروزمنش به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

قهرمان این کتاب پسری 16 ساله به نام «سیاوش» از جنوب شهر تهران است که بدون داشتن مربی و باشگاه حرفه‌ای، یک کشتی‌گیر نابغه است، او در رقابت‌ های محلی آن‌ قدر خوب بازی می‌کند که روزی دو مرد غریبه به نام‌های «سیا» و «نادر» سر راهش سبز می‌ شوند تا از او یک قهرمان جهانی بسازند، سیاوش که می‌ خواهد سلطان دنیای کشتی و فرمانروای جهان کوچک خودش باشد، به این دو نفر اعتماد می‌ کند. سیا و نادر، دنیای کوچک و ساده‌ی سیاوش را از او می‌گیرند و با دسیسه و فرصت‌ طلبی او را وارد دنیای بزرگ‌ تر و سیاه‌ تری می‌کنند …

خلاصه رمان سالتو

زانوهام می سوخت و سفیدی پام را پشنگه های خون قرمز کرده بود. از ناخن پای راستم هم انگار که شیر خراب باشد خون چکه می کرد و نمی دانستم نگاهش کنم یا نه. نمی خواستم سرم را بلند کنم. دلایل خودم را داشتم؛ از همه مهم تر غرورم بود و چشم های قرمزشده ام، یکهو صدایی داد زد «بيا نادر، پیداش کردم؛ این جاست.» بم بود و جذاب، از آنهایی که انتظار داری از رادیو بشنوی، نه از توی دستشویی نمور گند گرفته یک سالن ورزشی زهواردررفته. باز هم سرم را بلند نکردم

شاید دست شویی را پیدا کرده بودند و شاید هم منظورشان کس دیگری بود. به هیچ وجه منتظر کسی نبودم و حتم به یقین کسی هم پی من نمی گشت.| چند ثانیه ای صدایی نیامد. بعد در آهنی جیغی کشید و بازتر شد. دومی رسیده نرسیده گفت «پسر، تو معرکه…» ادامه جمله اش را خورد و بهت زده گفت «سيا، این چرا این شکلیه؟» باید سرم را بلند می کردم، با اشک چشمهام تار می دیدم شان

دومی مرد چهارشانه قد کوتاهی بود که موش را به دقت یک جراح از چپ به راست شانه کرده بود و کنارش سیا بود، با یک پالتو نخودی رنگ و کفش هایی که کثافت های سقف را مثل آینه نشان می داد. قد بلند و موی نقره ای کوتاه داشت که بالای صورت کشیده اش مرتب شده بود. سیا چیزی نمی گفت، دوروبرم را نگاه کردم، سه نفر بودیم. دیگر شکی نداشتم که به خاطر من آن جا بودند

نادر دستش را که به بینی اش بود برداشت و آمد سمتم جلوم چمباتمه نشست، انگار سال هاست می شناسدم دستش را روی شانه ام گذاشت و طوری پرسید «مربیت کیه بچه؟» که فکر می کردی مجبوری جوابش را بدهی. عطرش کمی ہوی گه دست شویی را پس زده بود. جواب ندادم. حال حرف زدن نداشتم. فقط نگاهش کردم

بعد دست بردم ساک دستی پلاستیکی ام را برداشتم تا قبل هر اتفاق دیگری بزنم بیرون. با من بلند شد و باز پرسید «مربیت کیه؟» تو گویی آسمان دهن باز کرده و من و او افتاده بودیم بر آن موزاییک های جرم گرفته که وظیفه ازلی ابدی انسان را انجام دهیم؛ گفت و گو. او سؤال بپرسد و من جواب بدهم. بی حوصله گفتم «مربی؟ مربی چی؟» گلف که نیومدی، داشتی کشتی می گرفتی دیگه!» خوشم آمد. گفتم «مربی ندارم.»

به رفیقش نگاهی کرد و از ته دل خندید. بهم برخورده بود، اما می دانستم که از پس شان برنمی آیم، پس خودم را زدم به بی خیالی و به هوای آبی به صورتم زدن چرخیدم سمت شیرهای آب. یکهو گفت «ببین چی میگه سیا، میگه مربی ندارم. این لعنتی میگه مربی ندارم بعد این طوری گشتی میگیره.» نزدیکم بود. صورت خیسم را که از دستهام درآوردم و کف سیمانی را قطره های آب تر کرد، نفس هاش می خورد پشت گردنم

قیافه اش دوستانه بود. برگشتم تکیه دادم به دیواره روشویی. روبه روی هم بودیم. حداکثر دو وجب فاصله. لبخند ریزی میزد. خواستم چیزی بگویم که همان طور دوستانه گفت «تو مربی نداری؟ مرگ من تو مربی نداری؟» گفتم «نه» یعنی باور کنم که تو کشتی گیر به دنیا اومدی و بدون مربی این طور مچ پا می گیری و بارانداز می کنی؟» نمی توانست باور کند. «اصلا چه جوری اومدی اینجا بدون مربی؟» کسی جلوم رو نگرفت

وزن کشیدم اومدم.» «چند ساله گشتی می گیری؟» اولین بارمه.» نگاهش خشک شد، انگار چشمش به یک اثر کشف نشده باستانی افتاده بود. یعنی اولین باره مسابقه میدم، و گرنه قبلش چندباری رفته بودم باشگاه چمران و به بارش هم تمرین کردم.» بالاخره دهنش را باز و بسته کرد؛ «یعنی تو مربی نداری: اولین بار هم هست مسابقه میدی …

قیمت : 18000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان سالتو هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان سالتو

لطفا پس از مطالعه رمان سالتو نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید
2 سال قبل

سایت تون عالیه

بهاره بهار
2 سال قبل

سلام،تشکر میکنم.
خوب بود.

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک