دانلود رایگان رمان عشق خوشنام من اثر بهاره نوری
دانلود رمان عشق خوشنام من اثر بهاره نوری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
بهاره طی یک اتفاق که برای دلارا میافتد متوجه ی رازی درباره ی او می شود بهمین دلیل مجبور به همکاری با پلیس می گردد، که باید وارد باندی شود که کار اصلی آن قاچاق عتیقه اس در این راه با سرگرد این پرونده (هونام) به عنوان خریدار یک عتیقه وارد باند مودت میشوند و …
خلاصه رمان عشق خوشنام من
شروع کرد به خوندن محرمیت، بعد از قبول من و سرگرد به مدت شیش ماه محرم شدیم. نیم ساعت بعد سرهنگ و سرگرد به همراه عاقد رفتن و قرار شد از فردا سرگرد بیاد تا تمرینارو شروع کنیم. با یک ببخشید به لعیا خانم رفتم تو اتاقم تا یکم استراحت کنم احتیاج داشتم تنها باشم. فشار روم زیاد بود از یه طرف ماموریت و خانوادم از یک طرفم فکر هم پیش دلارا بود از دیروز که از بیمارستان اومدم دیگه خبری از حالش نداشتم باید تا قبل از
ماموریت حتما با دکترش حرف بزنم از وضعیتش با خبر شم. روی تختم روبه سقف دراز کشیدم. آرنج دستمو گذاشتم رو چشمم زمزمه کردم: خدایا خودت به خیر کن. گذشته: اون روز همراه دلارا رفتیم خونشون تا خودم با مادرش حرف بزنم. خونهی ساده و دلبازی داشتن بعد از سلام و احوال پرسی دلارا منو به عنوان دوستش معرفی کرد که مادرش با روی باز ازم استقبال کرد. بعد از کمی صحبت های متفرقه شروع کردم به صحبت در مورد
تصمیمم اولش قبول نمیکرد اما بعد از گفتن دلایل منطقی و البته اصرارهای دلارا بلاخره قبول کرد که بعد از تحویل خونه و گرفتن پول از صاحبخانه بیان و با ما قرارداد بنویسن. نازگل -سلام خانم خانما کجایی یک عالمه بهت زنگ زدم. با صدای نازگل نگاش کردم و با خوشرویی جواب دادم: سلام عزیز دلم ببخشید از صبح بخاطر کلاس گوشی رو سایلنت کرده بودم متوجه نشدم. نشست رو صندلی کنار من و گفت: آخ گفتی کلاس از صبح یک بند دارم مینویسم …