دانلود رایگان رمان بغض محیا اثر سپیده تهرانی
دانلود رمان بغض محیا اثر سپیده تهرانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نشستم کنار مادر و عمه جان و مشغول شدم … و فکر کردم ساحل دختر عمه ام و نگار و دریا دختر عموهایم که به قول مادر چپیده بودند داخل اتاق، پس چرا آنها مشغول سبزي پاك کردن نیستند؟؟؟… لبم را بی تفاوت کج کردم و به کارم ادامه دادم … بی آنکه اصلا حواسم به گفته هاي مادر و عمه ام باشد …
خلاصه رمان بغض محیا
و در افکار خودم بودم که نامی که همیشه لرز به قلبم می انداخت را از دهان عمه شنیدم … خودم را به بی تفاوتی زدم. اما تمام حواسم پی عمه که نه، پی امیر عباسی بود که راجع بهش صحبت میکرد…
-والا مژگان جان از تو چه پنهوون، دلم زیاد به این دختره رضا نیست … اما چه کنم امیر عباس مرغش یه پا داره ماشااالله… انقدم اخلاقش چیز مرغیه که نمیشه باهاش حرف زد دو کلوم … از طرفیم دیگه سی رو رد کرده و همینطور یه لا قبا مونده به خدا … گفتم حالا که دلش گیره، پا پیش بزاریم براي این دختره …
قلبم ایستاد … جمله ي عمه چندین بار در مغزم اکو شد… دلش گیره … دلش گیره … امیر عباسی که سالها بود عشقش در جانم ریشه کرده بود و با رگ و پیم عجین شده بود، حالا عاشق شده بود و من… لب فشردم تا بغضم سر باز نکند … ناگهانی از جا بلند شدم … سعی می کردم نلرزد صدایی که از ته چاه می امد…
-مادر من درس دارم. با اجازتون من برم دیگه…
و به ته مانده هاي سبزي نگاه دوختم …
– وا دختر بشین ببینم…درس دارم درس دارم یعنی چی؟؟؟ رو به عمه مرجان کرد …
– بیا مرجان خانوم اینم دختر خودمون. این همه پاش زحمت بکش، اونوقت یه کارو نمی تونه سرانجام بده …
عمه مرجان اخمی کرد …
– ولش کن مژگان جون بزار بره. بچه ماشااالله همه شو که پاك کرده. این چهارتا دونه ام خودمون پاك می کنیم. بزار بره به درسش برسه …
– برو عمه برو به کارت برس…
عالی بود
سلام لینک خرابه .
میگه لینکی وجود نداره
تشکر
بررسی و مشکل رفع شد
بسیار رمان جذابی هست.مرسی رمان بوک.لطفا آثار دیگه ای از این نویسنده رو دررمان بوک قرار بدید
سلام چرا دانلود نمیشه ؟؟؟