رمان مروارید

رمان مروارید 1
عنوانرمان مروارید
نویسندهنازنین محمد حسینی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1203
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان مروارید اثر نازنین محمد حسینی

دانلود رمان مروارید اثر نازنین محمد حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بُرهان زرگر، ته تغاری حاج آقا زرگر، بزرگ راسته‌ طلافروش‌ های بازار بزرگ تهران، پسری از یک خانواده‌ی سنتی و مذهبی که بجز خواهر و مادرش با هیچ جنس مونثی هم صحبت نمی‌شود و چشمانش هیچ زنی را نمی‌بیند! رسوایی او زمانی است که او را در بدترین موقعیت با مروارید دختر هجده ساله‌ای می‌بینند! مرواریدی که برای رسیدن به آرزوهایش از پرورشگاه که تمام سال‌های زندگیش را آنجا گذرانده و به دنبال زندگی جدید از پرورشگاه بیرون آمده! او در همان روز اول با برهان روبرو می‌شود و موقعیت بد آن‌ها در آن انبار باعث می‌شود تا حرف‌های زیادی پشتشان باشد، حاج آقا زرگر، پدر برهان آنها را مجبور می‌کند تا با هم ازدواج کنند …

خلاصه رمان مروارید

کورمال کورمال از توی تخت گرم و نرمی که توی اتاق بود بلند شدم پاهامو می‌کشیدم زمین تا وزنم رو بکشونم تا جلوی در و بدبختی که نیم ساعت بود پشت در وایساده بود رو از انتظار نجات بدم. خوب خوابم می‌اومد به من چه! ای خدا لعنتت کنه هر کی هستی! اگر دلیلی خدا دو برابر لعنتت کنه … اگر حاجی ای خدا حفظت کنه برامون ولی هرکس دیگه هستی الهی ذلیل شی خوابم میاااااد! کشون کشون دو قدم راه و که برام اندازه‌ی سه سال راه بود طی کردم و با چشمای بسته گوشی آیفون رو گذاشتم دم گوشم و گفتم: فرمایش؟ اول یه صدای خنده‌ی آروم توی گوشم پیچید و بعد یه دختر

نرم و لطیف گفت: سلام جون درو باز میکنی عزیزم ریحان‌ام … ریحان… ریحان… ریحان خدا جون مارو حسابی گرفتیا؟ ریحان نداشتیم این دیگه از کجا ظاهر شد؟ چشمام باز شد و نگاهم از توی آیفون به دختر چادری محجبه افتاد. به به مثل اینکه با یه کلاس قرآن دیگه روبرو بودم. -معذرت می‌ خوام آبجی ولی به جا نیاوردم! دستمو زده بودم به کمرم و کنکاش کنان دنبال کشف هویت این ریحان خانم بودم -خواهر برهانم عزیزم. اوو کی میره این همه راهو این غضب الهی خواهر به این خوش بر و رویی داشت؟ فتبارک الله و احسن الخالقین. -ببخشید آبجی. در رو باز کردم و منتظر موندم بیاد بالا خدا

شاهده به قرص ماه بود از پشت اون مانیتور فسقلی که این طوری به چشمم اومد صورتش با روسری و چادر قاب گرفته شده بود ولی لبخند از روی لباش کنار نمیرفت. این بود آرمان‌ های ما سگ اخلاقشون باید نصیب ما میشد اونوقت آباجیش اینطور مهربون و خوش بر و رو؟ خدا مصبتو شکر اون از باباش اینم از آبجی خانمش خودش زیادی کرده بود که همه‌ی حرصت رو ریختی توی وجودش؟ سریع لباس شخصیامو که شسته بودم تنم کردم و موهامو با دستم مرتب کردم همچین تخت گاز خوابیده بودم که هیچ روزی توی این زندگی اینطور خوب و راحت نخوابیده بودم چندتا تقه به در خورد ولی زنگ نزد …

دانلود رمان مروارید
4.24 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : نازنین محمد حسینی
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان مروارید هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان مروارید

لطفا پس از مطالعه رمان مروارید نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک